بیوگرافی رحیم شهریاری
بیوگرافی رحیم شهریاری
رحیم شهریاری در سال 1349 در محله شنب غازان تبریز به دنیا آمد. از همان دوران کودکی علاقه خود را با خواندن سرود و آهنگهای آذربایجانی نشان داد و همزمان با تحصیل در دانشگاه نزد یوسف عظیم زاده، ساز قارمان را فرا گرفت و از استادان جمهوری آذربایجان بهره فراوانی جست.
از سال 1368 با ارکسترهای مختلف همچون سهند (به سرپرستی رشید وطندوست)و هلال احمر تبریز، دانشگاه آزاد و غیره همکاری داشتهاست.
در سال 1375 با تشکیل گروه آراز کنسرتهای متعددی را در داخل و خارج از کشور داشته و آلبومهای گلمدین، یالان دنیا، هایدی سویله، ریحان، آرزو قیزیم، بیاض گئجه لر، ایپک، سن سیز، وفاسیز، آغلاما، عصرین گوزلی، خبرین یوخدور، گئتمه قال، گوزللرین گوزلی، کیم بیلیر، یاواش یئری و سنه گوره از جمله فعالیتهای اوست.
نام اصلی: رحیم شهریاری
تولد: 1349
محله شنب غازان, تبریز
ملیت: ایران
سازهای برجسته: آکاردئون
قصه موسیقی برای شما از کجا شروع شد؟
پدربزرگ من از جمهوری آذربایجان و از عاشیق های موسیقی آذری بود و بعد از مدتی به ایران مهاجرت کردند. به طور کلی این نوع موسیقی در خون ما در جریان بود و به من و برادرانم به ارث رسید. زمانیکه کودک بودیم در کنار پدر و پدربزرگم مشغول تمرین در حوزه موسیقی بودیم و از همان کودکی با موسیقی رشد کردیم و بزرگ شدیم.زمانیکه وارد دبستان شدم اوایل انقلاب بود و در کلاس سرودهای محلی می خواندم و معلم ها همیشه من را تشویق می کردند به همین دلیل قصه موسیقی برای من از همان جا آغاز شد و تا به الان ادامه یافته است.البته فقط من موسیقی را از پدربزرگم به ارث نبردم بلکه برادر کوچکم در ترکستان کلارینت می نوازد و برادر بزرگم هم صدای خوبی دارد.
درباره اولین ترانه ای که به صورت رسمی خواندید صحبت کنید.
سال 1373 خدمت سربازی را می گذراندم و زمانیکه که به مرخصی آمدم ترانه ای را نوشتم و تنظیم کردم که اسم آن را ” آنا ” گذاشتم و به صورت آزمایشی آن را به صدا و سیما دادم که از من خواستند به صدا و سیما بروم و این قطعه را با صدای خودم بخوانم. در نهایت رضا رضوی این قطعه را تنظیم کرد و سپس آن را ضبط کردیم که بارها از صدا و سیما و رادیو پخش شد که این قطعه اولین اثر باکلام من بود. من معتقد هستم این قطعه بسیار برای من خوش یمن بود زیرا به اسم مادر خوانده شده بود.همچنین الان هم بعد از 19 سال در کنسرت ها بیشترین طرفدار را دارد و همه مشتاق هستند که این قطعه خوانده شود.
گروه آراز چگونه شکل گرفت؟
من در گروه سهند به سرپرستی رشید وطن دوست فعالیت می کردم و در آن زمان جوان و مغرور بودم و تازه از دانشگاه تبریز فارغ التحصیل شده بودم. بعد از اینکه دانشگاه را به اتمام رساندم به تهران آمدم تا کاری متفاوت انجام دهم به همین دلیل با رشید وطن دوست صحبت کردم تا گروه سهند را با ترکیب جدید به صحنه ببریم اما متاسفانه موافقت نشد و من از گروه سهند جدا شدم.سپس با بچه های گروه سهند و تعدادی دیگر گروهی به نام ” آراز ” تشکیل دادم. به خاطر اینکه دوست داشتیم از نوازنده های جمهوری آذربایجان در ترکیب گروه استفاده کنیم به همین دلیل از نوازندگان آذربایجان دعوت کردیم. همچنین نام آراز را برای گروه انتخاب کردیم زیرا به معنای رود ارس است و رود مشترک بین ایران و جمهوری آذربایجان است. اولین بار که جشنواره موسیقی پاپ در ایران برگزار شد ما هم به عنوان پاپ آذری به صحنه رفتیم و این کنسرت به دلیل استقبال مخاطبان دوباره تمدید شد.همچنین من همیشه تاکید داشتم که پاپ مطلق نباشیم بلکه پاپ و محلی در کنار هم اجرا شود به همین دلیل گروه آراز ترکیبی از موسیقی محلی و موسیقی پاپ است. گروه آراز سازهای محلی را با سازهای مدرن ادغام کرده است تا حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد. البته قبل از گروه آراز (رشید بهبود اف)این نوع موسیقی را در سی سال پیش در جمهوری آذربایجان ارائه داده بود اما به این صورت نتوانست در میان مردم رخنه کند.همچنین تمام تلاش ما این بود که جوانان را به سمت این نوع موسیقی جذب کنیم. موسیقی محلی بسیار گنجایش دارد و به همین دلیل می توانیم با هر نوع سبکی آن را ادغام کنیم و مهم ترین اقدام این گروه این بود که با نشان دادن حافظ و مولوی می توانیم راه نیما را ادامه داد.
در کنسرت های شما هم آذری زبانان وهم فارسی زبانان شرکت می کنند، فکر می کنید مخاطبان به چه دلیل جذب کنسرت های شما می شوند؟
به طور کلی موسیقی ایران و آذربایجان با یک دیگر عجین شده است و این موضوع اصلا قابل انکار نیست و به هر حال این زبان در ایران رایج شده است. همچنین موسیقی آذری نوای بسیار دلنشینی دارد و شانس ما این است که در این سبک کار می کنیم به همین دلیل آلبوم ها و کنسرت ها مورد توجه مخاطبان قرار می گیرد.همچنین بسیاری از فارسی زبانان با این نوع موسیقی خاطره دارند و وصلت های بین هموطنان سبب شده است این زبان فراگیر شود، ماهم سعی کردیم که موسیقی اصیل آذری را که فقط آذری زبان آن را متوجه می شوند زیاد به کار نبریم زیرا می خواهیم این زبان برای دیگر اقوام نیز ملموس شود و فکر می کنم گروه آراز در این راه موفق شده است و استقبال مخاطبان نشان دهنده این است که گروه آراز راه درستی را انتخاب کرده است. همچنین آخرین آماری که از وزارت کشور دارم این است که هفت هزار نفر به کنسرت آمدند که 30 درصد آنها فارسی زبانان بودند.
خودتان آهنگسازی قطعات را بر عهده دارید؟ درباره اولین آلبوم گروه آراز صحبت کنید.
در آلبوم های گروه آراز بیشتر قطعات از ساخته های خودم است البته گاهی اوقات از آثار هنرمندان برجسته نیز استفاده می کنیم.اولین آلبوم با عنوان گلمدین (نیومدی)منتشر شد. همان طور که قبلا اشاره کردم سال 1373 سرباز بودم و این آلبوم را در تبریز ضبط و آماده کردم که شامل تکنوازی گارمان بود. همچنین شادروان بیژن داداشی با من در این اثر موسیقایی همکاری کرده بود که تنظیم و نوازندگی این آلبوم را بر عهده داشت.زمانیکه کار این آلبوم به اتمام رسید استاد بیژن داداشی برای معالجه قلبشان به کانادا رفت اما متاسفانه ایشان در همانجا در گذشتند. به همین دلیل من به احترام ایشان اسم این آلبوم را نیومدی گذاشتم. بعد از آنکه قطعه مادر را خواندم به این نتیجه رسیدم که موسیقی آذربایجان نیاز به یک صدای جدید دارد به همین دلیل 9 قطعه در خانه با صدای خودم ضبط کردم و زمانیکه به کنگره آذربایجان در کالیفرنیا رفتم این سی دی را با خودم بردم تا نظر آذری زبانان را درباره این اثر بدانم. به همین دلیل در آنجا هرکسی که این آلبوم را می شنید از ما می خواستند تا این اثر را به آنها هم بدهیم زیرا برای همه تازگی داشت و سبک نوینی بود. همچنین بعد از استقبال مردم تصمیم گرفتم زمانیکه به ایران برگشتم این اثر را به صورت رسمی منتشر کنم و همانجا این اثر را به کمپانی های امریکایی دادم که این اثر از همانجا پخش شد و زمانیکه به ایران بازگشتم کپی های آن در دست همه بود و پس از مراحل اخذ مجوز به نام (بیاض گئجه لر)آن را روانه بازار موسیقی کردم.
خیلی ها معتقد هستند که شما ترک معتصب هستید، نظرتان دراین باره چیست؟
قطعا همین طور است کسی که به قومیت خودش تعصب نداشته باشد به کشورش علاقه ای ندارد. من تبریز را دوست دارم چون ایران را دوست دارم و در کنسرت ها مخاطبان متعصب تر می آیند و بیشتر مواقع اگر دو قطعه را به فارسی معرفی کنم اعتراض می کنند اما همیشه سعی می کنیم کسی از ما دلگیر نشود.
وضعیت موسیقی را چطور ارزیابی می کنید؟
به طور کلی وضعیت موسیقی نامتعادل است یعنی اینکه در یک دوره خوب و در یک دوره بد می شود. از زمانیکه خواننده های لس آنجلسی با ویدئو و شوهای موسیقی به خانه های مردم راه پیدا کردند فضای نامناسبی را به وجود آوردند، همچنین زمانیکه فضای موسیقی بسته می شود موسیقی زیر زمینی رشد می کند. به نظر من در یک دوره ای وزارت ارشاد فضاهای مناسبی را به وجود می آورد و خواننده های معتبری را به جامعه هنری معرفی می کند. به عنوان مثال بنیامین، احسان خواجه امیری، حمید عسگری و…. در سال چندین بار در خارج از کشور کنسرت برگزار می کنند که نشان دهنده این است که آنها در کار خود موفق هستند. استاد شجریان و اساتید موسیقی نیز جایگاه ویژه ای دارند که باید مانند این بزرگان دوباره پرورش یابد. در جهان یک موسیقی مدرن در حال شکل گیری است که نمی توانیم از آن غافل شویم زیرا جوانان موسیقی متناسب با حال و هوای خود را دوست دارند.جوانان امروزی بیشتر به سازهای الکترونیک گرایش دارند پس باید به این موضوع توجه بیشتری شود. همچنین جوانان ما با جان و دل کار می کنند اما گاهی مواقع با مشکلاتی از قبیل ندادن مجوز روبه رو می شوند و این موضوع باعث دلسردی آنها می شود. به عنوان مثال چندین سال پیش یک جوان هنرمند نتوانست مجوز آلبوم خود را بگیرد و این موضوع سبب شد تا به صورت غیرمجاز فعالیت کند.حتی پول های زیادی از این طریق کسب می کند. اما خواننده ای که 15 سال زحمت کشیده است به خاطر یک اثر که مجوز نگرفته است از عرصه موسیقی کنار می رود.در دوره آقای مرادخانی دوره شکوفایی موسیقی پاپ و سنتی بود و زمانیکه آقای میرزمانی مسئولیت دفتر موسیقی را بر عهده گرفت همه خوشحال بودند زیرا معتقد بودند یک نفر از جنس موسیقی آمده و حرف ما را می فهمد البته معایب و محاسنی به وجود آمد که امیدواریم با کمک آقای پاشایی این مشکلات برطرف شود زیرا ایشان با یک طرز تفکر جدید آمده و امیدواریم به کمک هم یک مقدار از نا به سامانی های موسیقی را برطرف کنند.همچنین موسیقی باید به فرهنگ مردم تزریق شود که تنها از طریق حمایت وزارت ارشاد و رسانه ملی میسر می شود.
به نظر شما بی توجهی به موسیقی فقط از سوی مسئولین است؟
به طور کلی فرهنگ سازی وظیفه رسانه ملی و وزارت ارشاد است. به نظر من مخاطبان تقصیری ندارند به همین دلیل بدون آنکه بدانند با کپی کردن آثار یک هنرمند دزدی می کنند. حق کپی رایت باید از رسانه ملی به مردم ابلاغ شود تا سی دی های اورجینال تهیه کنند. زمانیکه فرهنگ سازی نمی شود به راحتی و بدون هزینه اثر مورد نظر خود را کپی و دانلود می کنند. در صورتیکه مخاطبان باید بدانند یک هنرمند زحمات زیادی برای انتشار یک اثر موسیقایی می کشد و این کار به منزله نابودی هنرمندان و موسیقی است. همان طور که قبلا هم اشاره کردم مخاطب بی تقصیر است زیرا در خارج از کشور فرهنگ سازی به درستی انجام شده است و مخاطبان کپی کردن را غیرقانونی و غیر اخلاقی می دانند. ایران یک کشور متمدن و فرهنگ دوست است به همین دلیل باید دست به دست هم دهیم و از موسیقی حمایت و پشتیبانی کنیم.
وضعیت رسیدگی به هنرمندان موسیقی را چطور ارزیابی می کنید؟
در برهه ای از زمان هنر ایرانی مصادف با انقلاب و جنگ شد. اولویت های بالاتری برای دفاع لازم بود. زمانیکه جنگ تمام شد توقع تمام هنرمندان این بود که وزارت ارشاد و صدا و سیما به هنرمندان رسیدگی کند. ما نمی توانیم بگوییم به هنرمندان اصلا رسیدگی نمی شود زیرا یک قدم مثبت در این زمینه بیمه کردن هنرمندان بود که توسط خانه موسیقی انجام شد. همچنین یک عده دیگر تحت حمایت صندوق حمایت از هنرمندان هستند اما 50 درصد از هنرمندان از یاد رفته اند و یا اگر از یاد مسئولین نرفته اند به دلیل کمبود بودجه نمی توانند به آنها کمکی کنند. همچنین تعاونی مسکن در حال راه اندازی است که این موضوع می تواند امید را در دل هنرمندان زنده کند.
به نظر خودتان شما نوازنده خوبی هستید یا خواننده خوبی؟
من همیشه در کنسرت هایم بیشتر می خوانم و 90 درصد مخاطبان صدای من را دوست دارند، همچنین زمانیکه تکنوازی می کنم تمام سالن به هم می ریزد و این موضوع نشان دهنده استقبال مردم است. به نظرم در زمینه خوانندگی و نوازندگی موفق هستم و در این زمینه مخاطبان هم باید نظر خود را بگویند.
چه اصولی برای ماندگاری یک اثر لازم است؟
کشور ما در یک زمانی از نظر سیاسی و اجتماعی فضای آرامی را سپری می کرد و مردم خیلی ساده تر بودند، همچنین نیرنگ و پلیدی در کار نبود، ساده شعر می گفتند و ساده آهنگ می ساختند. با اینکه با خش خش ریل ها یک اثر ضبط می شد اما زمانیکه آن قطعه را می شنیدیم در دل و جان همه نفوذ می کرد و در ذهن ها ماندگار می شد چون ریا نبود اما امروزه در موسیقی تزویر زیاد شده است و با توجه به اینکه صداهای الکترونیکی در موسیقی نفوذ کرده سبب شده است صداها از حالت واقعی دور شود و به صداهای ساختگی نزدیک شود به همین دلیل یک اثر با وجود ساختگی بودن کمتر ماندگار می شود. به نظر من 10 درصد از موسیقی های امروزی ماندگار می شود و بقیه به حالت روزمرگی درمی آید، همچنین یک ترانه خوب با اساس و پایه می تواند در ذهن ها ماندگار شود.
تدریس هم می کنید؟
خیر، زیرا کارهای من کمی بی نظم شده است. در گذشته چند شاگرد داشتم که با آنها گارمان و آواز تمرین می کردم اما الان به دلیل اینکه کمی سرم شلوغ شده است فرصتی برای تدریس موسیقی باقی نمی ماند.
آیا کار هنری سفارش گرفتید؟
یادم می آید یک بار در انتخابات یک اثر سفارشی به من پیشنهاد شد که خواندم و اجرا کردم. همچنین الان هم چندین کار از صدا و سیما تبریز سفارش شده است که برای یک سریال تلویزیونی است اما به دلیل حجم زیاد کارها نمی توانم این وظیفه را بر عهده بگیرم.
مهم ترین مشکل خوانندگان ما از نظر شما چیست؟
مهم ترین مشکل خوانندگان ما این است که اگر این خوانندگان را در فضای یک جامعه اسلامی تصور کنیم باید خیلی از نکات ضروری و با اهمیت را رعایت کنند. در کنسرت ها هیجان و نظم سالن را کنترل کنند به همین دلیل کمتر پیش می آید که یک خواننده احساس راحتی و آرامش کند. به نظر من الان مشکلات زیادی وجود ندارد و فقط باید خواننده طرز تفکر ایدئولوژی داشته باشد زیرا فرهنگ یک ملت به کمک صدای آن به گوش همه می رسد، همچنین حتی مسئولیت تمامی نوازندگان به عهده آن خواننده است که این موضوع کار را برای خواننده مشکل می سازد.
علت اینکه چرا خواننده ها بیشتر تقلیدی می خوانند و هیچ گونه خلاقیتی در آثار آنها دیده نمی شود، چیست؟
بعضی خواننده ها فقط اسم خواننده را یدک می کشند و بیشتر آرتیست هستند که از دیگران تقلید می کنند و می خواهند بدون آنکه زحمت بکشند راه چندین ساله را یک شبه طی کنند اما وزارت ارشاد و نهادهای دولتی باید دقیق تر به این موضوع نگاه کنند تا در موسیقی دچار تقلیدزدگی نشویم. البته این خوانندگان هم تقصیری ندارند و زمانیکه می بینند صدایشان به یک خواننده مشهور شباهت دارد سعی می کنند مانند آن بخوانند تا در ذهن ها ماندگار شوند در صورتیکه این کار اشتباه و نادرست است زیرا در نهایت به جایی که می خواهد نمی رسد و پشیمان می شود.
شما درکنسرت های خود از موسیقی های امروزی انتقاد می کنید نظرتان درباره این موسیقی ها چیست؟
به طور کلی اهالی موسیقی باید فرهنگ سازی کنند و ذات موسیقی آذربایجان مردم داری است. موسیقی آذری برگرفته از موسیقی عاشیق ها است و عاشیق ها همیشه مردم دار بودند و به آنها اهمیت می دادند.به نظر من اهالی موسیقی وظیفه دارند موسیقی درست را به گوش مردم برسانند و من هیچ وقت معتقد نیستم که کار آنها اشتباه است بلکه معتقدم این نوع موسیقی بیشتر مورد توجه جوانان است اما یک سری آهنگ ها هستند که خواننده ها خودشان را به بیراهه زده اند و حرف های نادرستی را می خوانند که باعث می شود ورد زبان جوانان و کودکان شود به همین دلیل این قطعات ما را از مسیر اصلی موسیقی ایرانی دور می کند پس در نتیجه من با کلمات رکیک در موسیقی مخالف هستم و همیشه این مخالفت را اعلام می کنم.
آینده موسیقی را چطور می بینید؟
من به آینده موسیقی امیدوار هستم زیرا از نظر فرهنگ و موسیقی رو به پیشرفت هستیم. جوانان خوبی در این عرصه فعالیت می کنند و فقط صدا و سیما باید از موسیقی حمایت کند. همچنین مشکلاتی در تولید و نشر موسیقی وجود دارد که بهتر است این مشکلات برطرف شود. در عرصه های موسیقی پاپ و سنتی هنرمندان توانایی ظهور کردند که می توانند شکوفایی موسیقی را رقم بزنند.
عکس رحیم شهریاری
- ادامه مطلب
تاریخ: دوشنبه , 18 تیر 1397 (00:03)
- گزارش تخلف مطلب