بیوگرافی احمد شاملو
بیوگرافی احمد شاملو
احمد شاملو (21 آذر 1304 – 2 مرداد 1379)متخلص به الف. بامداد یا الف. صبح، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ نویس ایرانی و از بنیانگذاران و دبیران کانون نویسندگان ایران در پیش و پس از انقلاب بود.
زادروز: 21 آذر 1304 – 12 دسامبر 1925
تهران، خیابان صفیعلیشاه
پدر و مادر: حیدر شاملو، کوکب عراقی
مرگ: 2 مرداد 1379 – 23 ژوئیه 2000 (74 سال)
کرج، شهرک دهکده فردیس
ملیت: ایرانی
زمینه کاری: ادبیات، پژوهش، ترجمه، روزنامه نگاری داستان نویس
علت مرگ: به دنبال یک دوره طولانی بیماری
جایگاه خاکسپاری: امامزاده طاهر، کرج
در زمان حکومت: دودمان پهلوی، جمهوری اسلامی ایران
رویدادهای مهم: کودتای 28 مرداد، انقلاب 1357 ایران
نام(های)دیگر: الف. بامداد، الف. صبح
بنیانگذار: شعر سپید
پیشه: روزنامه نگار پژوهشگر
کتابها: هوای تازه، آیدا در آینه، هم چون کوچهای بیانتها، مجموعه کتاب کوچه
همسر(ها): اشرفالملوک اسلامیه (?-1326)– طوسی حائری (1340-1336)– آیدا سرکیسیان (1379-1343)
فرزندان: سیاوش، سامان، سیروس و ساقی
دلیل سرشناسی: نوآوری در شعر
اثر گذاشته بر: شاعران پس از خود
اثر پذیرفته از: نیما یوشیج
شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام میشد و از همین روی، خانواده اش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند. زندانی شدنش در سال 1322 به سبب فعالیتهای سیاسی، پایانِ همان تحصیلات نامرتب را رقم میزند. شهرت اصلی شاملو به خاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونهای شعر است که با نام شعر سپید یا شعر شاملویی یا شعر منثور شناخته میشود. شاملو که هر شاعر آرمانگرا را در نهایت امر یک آنارشیست تام و تمام می انگاشت، در در سال 1325 با نیما یوشیج ملاقات کرد و تحت تأثیر او به شعر نیمایی روی آورد؛ اما برای نخستین بار در شعر «تا شکوفه سرخ یک پیراهن» که در سال 1329 با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و به صورت پیشرو سبک نویی را در شعر معاصر فارسی شکل داد. شاملو علاوه بر شعر، فعالیتهایی مطبوعاتی، پژوهشی و ترجمههایی شناختهشده دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامه مردم ایران میباشد. آثار وی به زبانهای: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی، کردی و ترکی∗ ترجمه شدهاند. شاملو از سال 1331 به مدت دو سال، مشاور فرهنگی سفارت مجارستان بود.
«نخستین شب شعر بزرگ ایران» در سال 1347، از سوی وابسته فرهنگی سفارت آلمان در تهران برای احمد شاملو ترتیب داده شد.احمد شاملو پس از تحمل سالها رنج و بیماری، در تاریخ2 مرداد1379 درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شدهاست. عشق، آزادی و انسانگرایی، از ویژگیهای آشکار سرودههای شاملو هستند.
زندگی شخصی
مطالب بخش «تولد تا جوانی» و «سفرهای خارجی» با توجه به اطلاعات ارایه شده در سالشمار زندگی احمد شاملو ﻧﻮﺷﺘﻪ آیدا شاملو تهیه شدهاند. این سالشمار در منابع گوناگون از جمله وبگاه احمد شاملو، دفتر هنر، احمد شاملو شاعر شبانهها و عاشقانهها، شناختنامه، منتشر شدهاست. هر جا از منبع دیگری استفاده شده باشد، در پانویس ذکر شدهاست.
تولد و سالهای پیش از جوانی
احمد شاملو در 21 آذر 1304 در خانه شماره 134 خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد. پدرش حیدر نام داشت، و به گفته شاملو در شعر «من بامدادم سرانجام…» از مجموعه مدایح بیصله مادرش کوکب عراقی شاملو، از مهاجران قفقازی بود که طی انقلاب بلشویکی 1917 روسیه، به همراه خانوادهاش به ایران کوچانده شده بود. دوره کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش رضا شاه بود و هر چند وقت را در جایی به مأموریت میرفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند. (به همین دلیل شناسنامه او در شهر رشت گرفته شد و محل تولد در شناسنامه، رشت نوشته شدهاست.)دوران دبستان را در شهرهای خاش، زاهدان و مشهد و بیرجند گذراند و از دوازده سیزده سالگی شروع به ضبط لغات متداول عوام (که در فرهنگهای رسمی ثبت نمیشود)کرد. دوره دبیرستان را در بیرجند، مشهد، گرگان و تهران گذراند و سال سوم دبیرستان را مدتی در دبیرستان ایرانشهر و مدتی در دبیرستان فیروز بهرام تهران خواند و به شوق آموختن زبان آلمانی در مقطع اول هنرستان صنعتی ایران و آلمان ثبتنام کرد.
دوران فعالیت سیاسی و زندان
در اوایل دهه 20 خورشیدی پدرش برای سر و سامان دادن به تشکیلات از هم پاشیده ژاندارمری به گرگان و ترکمنصحرا فرستاده شد. او همراه با خانواده به گرگان رفت و به ناچار در کلاس سوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. در بحبوحه جنگ جهانی دوم و ورود متفقین به خاک ایران، در فعالیتهای سیاسی علیه متفقین در شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر و به بازداشتگاه سیاسی شهربانی و از آنجا به زندان شوروی در رشت منتقل شد. پس از آزادی از زندان با خانواده به رضائیه (ارومیه)رفت و تحصیل در کلاس چهارم دبیرستان را آغاز کرد. با به قدرت رسیدن پیشهوری و فرقه دموکرات آذربایجان همراه پدرش دستگیر شد و تا کسب تکلیف از مقامات بالاتر دو ساعت مقابل جوخه آتش قرار گرفت. سرانجام آزاد شد و به تهران بازگشت. او برای همیشه ترک تحصیل کرد و در یک کتابفروشی مشغول به کار شد.
دستگیری و زندان
در سال 1332 پس از کودتای 28 مرداد علیه دکتر مصدق و با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه شعر آهنها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و با یورش مأموران به خانه او ترجمه طلا در لجن اثر زیگموند موریس و بخش عمده کتاب پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر مور یوکایی با تعدادی داستان کوتاه نوشته خودش و کتابها و یادداشتهای کتاب کوچه از میان میرود و با دستگیری مرتضی کیوان نسخههای یگانهای از نوشتههایش از جمله مرگ زنجره و سه مرد از بندر بیآفتاب توسط پلیس ضبط میشود که دیگر هرگز به دست نمیآید. او موفق به فرار میشود اما پس از چند روز فرار از دست ماموران در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده میشود. در زندان علاوه بر شعر، به بررسی شاهنامه میپردازد و دست به نگارش پیشنویس دستور زبان فارسی میزند و قصه بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن مینویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین میرود. مرتضی کیوان به همراه 9 افسر سازمان نظامی حزب توده اعدام میشود و او در زمستان 1333 پس از تحمل یک سال حبس، از زندان آزاد میشود.
زمینههای فعالیت
شعر و ترانه
سال 1326 کار شاعری شاملو با انتشار دفتری به نام «آهنگهای فراموش شده» که تنها دفتر شعر او در قالب سنتی و موزون است، آغاز میشود. شاملو در مقدمه همان دفتر مینویسد:
«قطعاتی که در این کتاب جمع شدهاند، نوشتههایی است که در حقیقت میبایستی سوزانده شده باشد. آهنگهاییست که خیلی زود از یاد میرود… این قدمهای اولینِ کودکی است که میخواسته راه بیفتد. ناچار دستش را به دیوار میگیرد، دستش میلرزد. سست و مردد است و ناموزون راه میرود.»
سالها بعد، شاملو با انتشار قطعنامه شعر جدیدی را پایه گذاری میکند. رضا براهنی در اینباره مینویسد:
«در واقع شاملو با قطعنامه شعر جدیدی را پیشنهاد میکند و التزامی بسیار صریح را بر گُرده شعر میگذارد که شاید با ذات شعر به معنای واقعی منافات داشته باشد، ولی ضرورت زمانه، روانشناسی خود شاملو و اعتراض عمیق او به قرارداد از هر نوع، نگارش این شعر را ایجاب میکرد.»
در سال 1336 با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه، به عنوان شاعری برجسته تثبیت میشود. این دفتر شامل فرمها و تجربههایی متفاوت در قالب شعر نو است. در همین سال مجموعهای از رباعیات ابوسعید ابوالخیر، خیام و باباطاهر را منتشر میکند. در سال 1339 مجموعه شعر باغ آینه منتشر میشود. معروفترین ترانههای عامیانه معاصر فارسی همچون پریا و دخترای ننه دریا در این دو مجموعه منتشر شدهاست.
عبدالعلی دستغیب منتقد ادبی که مجموعه نقدی بر آثار شاملو نوشتهاست، معتقد است که شاملو پس از نیما، بیشترین تأثیر را بر شعر و شاعران معاصر داشته است و بر این باور است که در میان شاعران معاصر ایران، عاشقانههای شاملو، زیباترین ترانههای عشق در شعر نوی پارسی است. شاملو مجموعهای از شعرهای سیاسی خود را به نام کاشفان فروتن شوکران – که در آن شعر «مرگ نازلی» در بزرگداشت وارطان سالاخانیان، مبارز مسیحی ایرانی است- و مجموعههای پریا، ترانه شرقی (لورکا)، مسافر کوچولو و یل و اژدها را دکلمه کردهاست و به صورت نوار صوتی منتشر شده اند. چندین گفتگو از او به چاپ میرسد تا آن که در سال 1372 با کمی بازتر شدن فضای سیاسی ایران آثار شاملو به صورت محدود مجوز نشر میگیرند.
از آنجا که شاملو تثبیت کنندی شعری نوپا بودهاست، شرح و نقدهای بسیاری درباره شعر او نوشته شدهاست. شمس لنگرودی نویسنده «تاریخ تحیلی شعر نو» درباره شعر شاملو و شاعری او میگوید:
«شاملو متوجه شد که موسیقی کهن کلام میتواند آن روح را در محتوای او بدمد؛ نه موسیقی زبانِ روزمره. در نتیجه شعری سرود که صورت و محتوای هماهنگی داشت و همین امر باعث جذابیت شعر او شد. البته فقط این مساله تاثیرگذار نبودهاست. شاملو از معدود شاعرانی است که برای همه نسلها شعر سرودهاست، یعنی از وقتی کودکی به دنیا میآید میتوان «بارون میآد جرجر» شاملو را برایش زمزمه کرد تا دوره نوجوانی و عاشقانهها، تا جوانی و روحیه انقلابی و تا دوره میانسالی و پیری که «در آستانه» شعری جاودانهاست.»
روزنامه نگاری
احمد شاملو در سال 1339 مدتی سردبیری هفتهنامه فردوسی را به عهده گرفته بود. او مجله را به شکل و اندازهای غیر از معمول مجله فردوسی درمیآورد و سنجاق ناشده و روزنامهوار به دست خواستاران میرساند. او بخشی از صفحات هفتهنامه را به چاپ نوشتههای پژوهشگران فرهنگ مردم، تحت عنوان «کتاب کوچه» اختصاص داده بود. در سال1340 با همکاری دکتر محسن هشترودی، 25 شماره از هفتهنامه کتاب هفته را منتشر میکند. هفتهنامه کتاب هفته و خوشه از تأثیرگذارترین هفتهنامههای ادبی دهه 40 بودند. در سال 1346 شاملو سردبیری قسمت ادبی و فرهنگی هفتهنامه خوشه را به عهده میگیرد. همکاری او با نشریه خوشه تا 1348 که نشریه به دستور ساواک تعطیل میشود، ادامه دارد. شاملو نام کاریکلماتور را در همین دوران است که برای نامیدن نوشتههای طنزآمیز پرویز شاپور میسازد که رفتهرفته رواج پیدا میکند و جا میافتد. در سال 1358 هفتهنامه کتاب جمعه با سردبیری احمد شاملو و مدیریت عسکری پاشایی منتشر میشود. انتشار این هفتهنامه پس از 36 شماره توقیف میشود.
ترجمه
شاملو در زمینه ترجمه نیز فعالیتهای زیادی دارد. با اینکه بحث ترجمههای شاملو، همانند برخی دیدگاههایش، منتقدانی نیز داشته و بحث انگیز بودهاست، با اینحال برخی از این ترجمهها، در شمار آثاری شناختهشده قرار دارند. یکی از این کارها، «ترانه شرقی و اشعار دیگر»، سرودههای فدریکو گارسیا لورکا با اجرا و صدای خودش بود که با استقبال فراوانی روبرو شد. از 1362 با تغییر فضای سیاسی ایران چاپ آثار شاملو نیز متوقف میشود. در حالی که کار و فعالیت شاملو متوقف نمیشود. نوار کاست سیاه همچون اعماق آفریقای خودم (ترجمه شعرهای لنگستون هیوز)و سکوت سرشار از ناگفتههاست (ترجمه شعرهای مارگوت بیکل)، کاری مشترک با محمد زرینبال با موسیقی بابک بیات منتشر میشود. از دیگر کارهای او در این زمینه میتوان به ترجمه «درها و دیوار بزرگ چین» و شازده کوچولو اشاره کرد.
فرهنگ نویسی
«کتاب کوچه» عنوان فرهنگنامهای است که به کوشش احمد شاملو و همسرش، آیدا سرکیسیان، در چندین مجلد به عنوان دائرهالمعارف فرهنگ عامیانه مردم ایران تدوین شده و بعد از درگذشت شاملو، سرپرستی این مجموعه بر عهده همسرش، آیدا بودهاست.
این دانشنامه، دائرهالمعارف فرهنگ عامیانه مردم ایران در چندین جلد، شامل اصطلاحات، تعبیرات و ضربالمثلهای فارسی است. نخستین جلد این فرهنگ در سال 1356 از سوی انتشارات مازیار منتشر شد و پس از انتشار شش جلد آن تا سال 1362، انتشاراین فرهنگ به دلیل مشکلات ممیزی تا سال 1372 در ایران متوقف ماند و تنها یک جلد از قصههای کتاب کوچه در سوئد منتشر شد. اسدالله امرایی در اینباره میگوید:
«کتاب کوچه یکی از بزرگترین دانشنامههای فولکلور مردم ایران است. شاملو البته این کار عظیم را یک تنه انجام میداد.»
این فرهنگنامه، اگر آنگونه که مؤلف در جلد اول بیان داشته انتشار یابد، جامعترین دائرهالمعارف فرهنگ و زبان عامیه ایران است که تاکنون (1391)یازده جلد آن، تا پایان حرف «ج»، منتشر شدهاست. از جمله ویژگیهای کتاب کوچه، استفاده از شماره ردیف برای هر مدخل است که ارجاعات نیز بر اساس این شمارهها صورت میگیرد.
فعالیت های سینمایی
در سال 1338 شاملو به اقدام جدیدی یعنی تهیه قصه خروس زری پیرهن پری (با نقاشی فرشید مثقالی برای کودکان دست میزند. در همین سال به تهیه فیلم مستند سیستان و بلوچستان برای شرکت ایتال کونسولت نیز میپردازد. این آغاز فعالیت سینمایی بحثانگیز احمد شاملو است. او بخصوص در نوشتن فیلمنامه و دیالوگنویسی فعال است. در سالهای پس از آن و بهویژه با مطرح شدنش به عنوان شاعری معروف، منتقدان مختلف حضور سینمایی او را کمرنگ دانستهاند. خود او میگفت: «شما را به خدا اسمشان را فیلم نگذارید.» و بعضی شعر معروف او «دریغا که فقر/ چه به آسانی/ احتضار فضیلت است» را به این تعبیر میدانند که فعالیتهای سینمایی او صرفاً برای امرار معاش بودهاست. شاملو در این باره میگوید: «کارنامه سینمایی من یک جور نان خوردن ناگزیر از راه قلم بود و در حقیقت به نحوی قلم به مزدی!»
از میان فیلمنامههای شاملو میتوان به «بن بست» (1343، میرصمدزاده)محصول استودیو پانوراما و «فرار از حقیقت» (1345، ملک مطیعی)محصول مهتاب فیلم اشاره کرد.
در سالهای سینمای بعد از انقلاب هم شاملو فیلمنامهای با نام «میراث شوم» نوشت و در اختیار مسعود کیمیایی جهت ساخت قرار داد. داستان «میراث» در آذربایجان میگذرد و به نهضت آزادیطلبانه آذربایجان و برخوردهایش با حکومت وقت میپردازد. این فیلمنامه هرگز امکان ساخت را پیدا نکرد. کیمیایی دلیل فیلم نشدن آن در هنگام زندگی شاملو را مجوز ندادن وزارت ارشاد به این سناریو اعلام کرد.
دیگر فعالیت ها
در سال 1339 با همکاری هادی شفائیه و سهراب سپهری اداره سمعی و بصری وزارت کشاورزی را تاسیس میکند و به عنوان سرپرست آن مشغول به کار میشود. در سال 1347 «شب شعر خوشه» را با همکاری دکتر عسگری و با حضور 110 شاعر معاصر، نمایشگاه نقاشی منصوره حسینی، نمایشگاه کاریکاتور اردشیر محصص و تئاتر در در انتظار گودو را با هنرمندی داوود رشیدی، پرویز صیاد و پرویز کاردان برگزار میکند.
شاملو که به بریتانیا رفته بود، سه هفته پس از پیروزی انقلاب بهمن 57 ایران و سقوط حکومت پهلوی، در 11 اسفند به ایران باز میگردد. او پس از بازگشت، به عنوان عضو هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران انتخاب میشود و مقالهها و مصاحبههای متعددی پیرامون تحلیل و آسیبشناسی انقلاب و مسایل روز سیاسی و اجتماعی از او در مجلات و روزنامهها به چاپ میرسد.
رویدادهای مهم در زندگی شعری
آشنایی با نیما یوشیج
در سال 1325، شاملو که هنوز به عنوان شاعری نوپرداز شناخته نمیشد با نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی آشنا میگردد. او تصویر نیمایوشیج، نقاشی رسام ارژنگی و شعر ناقوس، سروده نیما را در روزنامه «پولاد» میبیند و اندکی پس از آن، رابطه ای ادبی میان آن دو شکل میگیرد. شاملو میگوید:
«نشانی اش را پیدا کردم رفتم درِ خانه اش را زدم. دیدم مردی با همان قیافه که رسام ارژنگی کشیده بود آمد دمِ در. به او گفتم استاد، اسم من فلان است، شما را دوست دارم و آمده ام به شاگردیتان. فهمید کلک نمیزنم. در من صمیمیتی یافته بود که آن را کاملاً درک میکرد. دیگر غالباً من مزاحم این مرد بودم و بدون اینکه فکر کنم دارم وقتش را تلف میکنم، تقریباً هر روز پیش نیما بودم.»
این آشنایی که باعث به وجود آمدن رابطه ای عاطفی و خانوادگی میان آنها گشته بود، تا سالها ادامه پیدا مییابد. در 14 خرداد 1330، نیما یوشیج با نوشتن یادداشتی برای شاملو و هدیه جلدی از کتاب «افسانه» از او قدردانی میکند:
«عزیز من، این چند کلمه را برای این مینویسم که این یک جلد افسانه از من، در پیش شما یادگاری باشد. شما واردترین کس به کار من و روحیه من هستید و با جرأتی که التهاب و قدرتِ رؤیت لازم دارد، واردید…»
در این سالها، او به گفته خود، تحت تأثیر نیما و نوآوریهای او در شعر بودهاست و در کتابهایی که به چاپ رسانید، شعرهای بسیاری در قالب نیمایی میسراید. او به قصد معرفی شعر نیما، دست به انتشار مجلات کوچک مقطعی (چون سخن نو، هنر نو (ساعت 4 بعد از ظهر)، روزنه، راد، آهنگ صبح و… زد؛ اما پس از آشنایی شاملو با فریدون رهنما و انتشار دفتر شعر «قطعنامه»، مسیر شاعری او به گونه ای دیگر رقم میخورد.
آشنایی با فریدون رهنما
آشنایی با فریدون رهنما که از اروپا برگشته بود و با شعر روز جهان آشنا بود، تاثیر زیادی بر شاملو میگذارد. او در سال 1330، دفتری با نام «قطعنامه» که فریدون رهنما نیز پیشگفتاری نقادانه بر آن نوشته بود را چاپ و منتشر میکند. انتشار این مجموعه که دربرگیرنده سرودههای بی وزن الف. بامداد بود و با معیارهای شعر نیمایی ناسازگار مینمود، باعث تیره شدن روابط نیمای زودرنج و شاملو میگردد. رهنما در آن پیشگفتار در توصیف شعر شاملو مینویسد:
«ریتم اشعار صبح (شاملو)را با ریتم اشعار اسپانیولی و اشعار آمریکای لاتینی بعد از لورکا میشود مقایسه کرد. دنیای پر از اشکال و تصاویر نابرابر نیما یوشیج که نتیجه خشکی (در بهترین آثارش)به دهانمان میبرد، با احساسات از بند رسته صبح (شاملو)به راه افتادهاند و ما را به نقاط عمیقِ درد پاشیده شده هدایت میکنند…»
شاملو درباره این مقدمه مینویسد:
«رهنما با خواهش من هم زیر بار حذف آن جمله نرفت. گفت نیما منطقی تر از آن است که از قضاوت کسی برنجد، وانگهی این سلیقه شخص من است و قرار نیست قوانین اخلاقی حاکم بر روابط تو و نیما در آن دخالت داده شود.»
او درباره کنار گذاشتن وزن عروضی، چه به شکل قدیمی و چه نیمایی آن معتقد است:
«ﺧﻂ کﺸﺪن ﺑﺮ ﻋﺮوض ﻗﺪﻢ و ﺟﺪﺪ، ﻋﻤﻼ ﺣﺎﺻﻞ درس ﺑﺰر ﺑﻮد ﻛﻪ ﻣﻦ از ﻛﺎرھﺎی ﺧﻮد ﻧﻤﺎ ﺮﻓﺘﻢ، وﻟ او ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﺗﺠﺪﺪ ﻧﻈﺮ ﻧﺒﻮد ﻛﻪ ھ، آن را مستقیماً دھﻦﻛﺠ ﺑﻪ ﺧﻮد ﺗﻠﻘ ﻛﺮد و ﺑﺎ اﻧﺘﺸﺎر «ﻗﻄﻌﻨﺎﻣﻪ» ھﻢ ﺑﻪ ﻛﻠ از ﻣﻦ ﻛﻨﺎر ﻛﺸﺪ و ھﺮ ﺑﺎر ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺘﺶ رﻓﺘﻢ ﺑﺎ ﺳﺮدی ﺑﺸﺘﺮی ﻣﺮا ﺬﺮﻓﺖ و ھﺮﺰ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﺪ ﺗﻮﺿﺤﺎت ﻣﺮا ﺑﺸﻨﻮد. ﺷﺎﺪ ھﻢ ﺣﻖ داﺷﺖ. ﻓﺮﺪون رھﻨﻤﺎ ﻧﻤﺑﺎﺴﺖ در ﻣﻘﺪمه آن دﻓﺘﺮ دل او را ﺑﺎ آن ﻗﻀﺎوت ﺑﻪ درد ﻣآورد.»
اگرچه شاملو خود بر این باور بود که فریدون رهنما جهان دیگری را به او معرفی کرد که در سایه آن به بینش شعری خود رسید، اما او به هیچ وجه از نیما دست نکشید، به طوری که در شعرهای نیمایی اش در شمار شاعران موفق دوران معاصر قرار میگیرد. ضیاء موحد معتقد است امروزه تاثیر شعر شاملو بر شعر معاصر ایران از تاثیر شعر نیما بیشتر مشهود است.
دیدگاههای شاملو
درباره شعر
شاملو درباره شعر سخنرانیها و نوشتههای بسیاری دارد. برخی از آرای او درباره شعر از این قرار است:
امروز خواننده شعر پذیرفتهاست که شعر را به نثر نیز میتوان نوشت. به عبارت دیگر، میتوان سخنی پیش آورد که بدون اسـتعانت وزن و سـجع، شـعری بـاشد بس جاندار و عمیق. من مطلقاً به وزن به مثابه یک چیز ذاتی و لازم یا یک وجه امتیاز شعر اعتقاد ندارم، بلکه به عکس معتقدم التزام وزن، ذهن شاعر را مـنحرف مـیکند؛ چـون ناچار وزن فقط مقادیر معدودی از کلمات را در خود راه میدهد و بسیاری کلمات دیگر را پشت در میگذارد، در صورتیکه ممکن است درست همین کلماتی که در این وزن راه نیافته، در شمار تداعیها درست در مسیر خـلاقیت ذهـن شـاعر بـوده بـاشد.
آن اوایل که بعضی از ما شاعران امروز، دست به نوشتن شعرهای بی وزن و قافیه زدیم، عدهای از فضلا که از هر جور نوآوری وحشت دارند و طبعاً این شیوه شعر نوشتن را امکان نداشت قبول کنند، به عنوان بزرگترین دلیل بر مسخره بودن ما و کار ما همین موضوع را مطرح میکردند. یعنی میگفتند: «اینها که شما جوانها مـینویسید اصلاً شعر نیست.» مـیپرسیدیم: «آخـر دلیلش؟» مـیخندیدند، یـا بـهتر گـفته بـاشم ریشخندمان میکردند و میگفتند: «شما آن قدر بیسواد و بیشعورید که نمیفهمید این که نوشتهاید نثر است!» و به این ترتیب اشکال کار روشـن مـیشد: فـضلا شـعر راازادبیات تمیز نمیدادند. در نظر آنها هر رطبی و یابسی که وزن و قافیه داشت شعر بود و هر سخن عاری از وزن و قافیه، نثر. اما تلاش شاعران معاصر در ایـن نـیم قـرن اخـیر، سرانجام توانست این برداشت نادرست را تغییر بدهد و امروز دست کم بخش عمدهای از مردم، شعر و ادبیات را از هم تمیز میدهند و اگرچه تعریف دقیقی از شعر در دست ندارند، به تجربه دریافتهاند که تعریف شمس قیس رازی از شعر، تعریف پرتی است و به رغم او، کلام ممکن است موزون و متساوی نباشد و حروف آخرین آن هم به یکدیگر نماند و با این همه شعر باشد. امروز خواننده شعر میداند که وجه امتیاز شعر از ادبیات، تنها و تنها منطق شاعرانهاست، نه وزن و قافیه و صنعتهای کلامی…
درباره فردوسی و تاریخ ایران
در هجدهم فروردینماه 1369 به دعوت مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران سیرا (CIRA)جلساتی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا برگزار شد که هدف آن، بررسی هنر و ادبیات و شعر معاصر فارسی بود. سخنران یکی از این جلسات احمد شاملو بود. او در این جلسات با ایراد سخنانی پیرامون شاهنامه به مباحث زیادی دامن زد. شاملو این سخنرانی را در توجه دادن به حساسیت و نقد برای رسیدن به حقیقت و نقد روش روشنفکری ایرانی و مسئولیتهای آن ایراد کرد و با طرح سوالاتی فرهیختگان ایرانی خارج از کشور را به بازبینی و نقد اندیشه و یافتن پاسخ برای اصلاح فرهنگ و باورها فراخواند.
او در این سخنرانی درباره گئومات مغ که بر پایهی کتیبه داریوش، خود را به دروغ بردیا، برادر مقتول کمبوجیه نامیده و شورشی را علیه داریوش رهبری کرده بود، میگوید:
«حقیقت این است که اصلاً گئومات نامی در میان نبودهاست. بردیا از غیبت کمبوجیه و اشراف توطئهچی درباری استفاده میکند و قدرت را به دست میگیرد و بیدرنگ دست به انقلاب اجتماعی میزند.»
شاملو در بارهی ضحاک میگوید:
«ضحاک در دورهی سلطنت خودش که درست وسط دورههای سلطنت جمشید و فریدون قرار داشته طبقات را در جامعه به هم ریخته بودهاست. حضرت فردوسی در بخش پادشاهی ضحاک از اقدامات اجتماعی او چیزی بر زبان نیاورده، به همین اکتفا کردهاست که او را پیشاپیش محکوم کند و در واقع بدون اینکه موضوع را بگوید و حرف دلش را بر دایره بریزد، حق ضحاک بینوا را گذاشته کف دستش دو تا مار روی شانههایش رویانده…»
شاملو بر این باور بود که ضحاک با رهبری تودههای مردم، علیه نظام طبقاتی جمشید قیام کردهاست. او میگوید:
«ضحاک فردوسی درست همان گئومات غاصبی است که داریوش از بردیا ساخته بود… میبینید دوستان، که حکومت ضحاک افسانهای با بردیای تاریخی را ما به غلط و به اشتباه مظهری از حاکمیت استبدادی و خودکامگی و ظلم و جور و بیداد فردی تلقی کردهایم. به عبارت دیگر شاید تنها شخصیت باستانی خود را که کارنامهاش به شهادت کتیبه بیستون و حتی مدارکی که از خود شاهنامه استخراج میتوان کرد سرشار از اقدامات انقلابی تودهای است، بر اثر تبلیغات سوئی که فردوسی بر اساس منافع طبقاتی و معتقدات شخصی خود برای او کرده به بدترین وجهی لجنمال میکنیم و آنگاه کاوه را مظهر انقلاب تودهای به حساب میآوریم. درحالیکه کاوه در تحلیل نهایی عنصری ضد مردمی است.»
شاملو حدود ده سال پیش از این سخنرانی، چکیدهای از همین مطالب را در کتاب جمعه آورده بود ولی اینبار سخنرانییِ او و لحن او، ناخشنودی و گاه خشم علاقهمندان به فردوسی و شاهنامه را برانگیخت و مقالاتی از سوی آنان در رد نظریات شاملو به چاپ رسید.
درباره حافظ
حافظ شیراز عنوانِ تصحیح دیوان حافظ و روایتی است که شاملو از شعرهای حواجه حافظ شیرازی داشتهاست. شاملو در این کتاب که نخستین بار در سال 1354 منتشر شد روایت خاص خود را از شخصیت و شعر حافظ ارایه میدهد و در مقدمه کتاب، روش تصحیح و اصول کار خود را بیان میکند. او به مشکلات و تحریفهای موجود در دیوان حافظ اشاره میکند و در اینکه حافظ یک عارف مسلک بوده دقیق شده او حافظ را مبارز و مصلحی اجتماعی میداند که فرهنگ ریا و زهد را نقد میکند. شاملو در مقدمهی آن کتاب که نخستین بار در سال 1354 منتشر شد مینویسد:
«به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفرگو که در تاریکترین ادوار سلطه ریاکاران زهد فروش؛ در ناهار بازار زاهدنمایان و در عصری که حتی جلّادان آدمیخوار مغروری چون امیر مبارزالدین محمد و پسرش شاه شجاع نیز بنیان حکومت آنچنانی خویش را بر حد زدن و خُم شکستن و نهی از منکر و غزوات مذهبی نهادهاند؛ یک تنه وعده رستاخیز را انکار میکند خدا را عاشق و شیطان را عقل میخواند…»
تصحیح دیوان حافظ توسط شاملو، مورد انتقاد حافظپژوهانی چون بهاءالدین خرمشاهی و برخی دیگر قرار گرفتهاست.با اینحال «حافظ شیراز به روایت احمدشاملو» همچنان منتشر میشود و یکی از پرفروشترین روایتهای حافظ است، ولی مقدمهی آن پس از انقلاب در ایران اجازه نشر نیافت و از آن پس بدون مقدمه منتشر شد.
زندگی خانوادگی
شاملو در سال 1326 در سن بیست و دو سالگی با اشرفالملوک اسلامیه ازدواج کرد. هر چهار فرزند او، سیاوش، سامان، سیروس و ساقی حاصل این ازدواج هستند. این ازدواج به جدایی میانجامد و شاملو پس از یک دهه در سال 1336 با طوسی حائری ازدواج میکند. دومین ازدواج شاملو، همچون نخستین ازدواج، مدت زیادی دوام نمیآورد و چهار سال بعد در 1340 از همسر دوم خود نیز جدا میشود. اما سومین و آخرین پیوند زناشویی شاملو با آیدا، در سال 1343 بود که تا پایان عمر خود، عاشقانه با او زیست.
نقش آیدا در زندگی شاملو
شاملو در 14 فروردین 1341 با آیدا سرکیسیان (ریتا آتانث سرکیسیان)آشنا میشود. این آشنایی تأثیر بسیاری بر زندگی او دارد و نقطه عطفی در زندگی او محسوب میشود. در این سالها شاملو در توقف کامل آفرینش هنری به سر میبرد و تحت تأثیر این آشنایی شعرهای مجموعه آیدا: درخت و خنجر و خاطره! و آیدا در آینه را میسراید. او درباره اثر آیدا در زندگی خود به مجله فردوسی گفت: «هر چه مینویسم برای اوست و به خاطر او… من با آیدا آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکردهبودم پیدا کردم».
آیدا و شاملو در فروردین 1343 ازدواج میکنند و شش ماه در ده شیرگاه (مازندران)اقامت میگزینند و از آن پس شاملو تا آخر عمر در کنار او زندگی میکند. شاملو در همین سال دو مجموعه شعر به نامهای آیدا در آینه و لحظهها و همیشه را منتشر میکند و سال بعد نیز مجموعهای به نام آیدا: درخت و خنجر و خاطره! منتشر میشود و در سال 1345 برای سومین بار تحقیق و گردآوری کتاب کوچه راآغاز میکند و برنامه قصههای مادربزرگ را برای بخش برنامههای کودک تلویزیون ملی ایران تهیه میکند.
آیدا شاملو در برخی کارهای احمد شاملو مانند دفتر کتاب کوچه با او همکاری داشت و سرپرست این مجموعه بعد از اوست.
سفرهای خارجی
1351 مدتی بعد از تحمل دردهای شدید برای معالجه آرتروز گردن به پاریس میرود و جراحی میشود. در سال 1354 دانشگاه رم از او دعوت میکند تا در کنگره جهانی نظامی گنجوی شرکت کند و از همین رو با یدالله رویایی عازم ایتالیا میشود.
1355 انجمن قلم آمریکا و دانشگاه پرینستون از او برای شرکت در گردهمایی ادبیات امروز خاورمیانه و سخنرانی و شعرخوانی دعوت میکنند و او عازم ایالات متحده آمریکا میشود. شاملو در این سفر به سخنرانی و شعرخوانی در دانشگاههای نیویورک و پرینستون میپردازد. او با شاعران و نویسندگان مشهور جهان همچون یاشار کمال، آدونیس، البیاتی و کوزمینسکی در این سفر دیدار میکند و پس از سه ماه همراه آیدا به ایران باز میگردد. در همین سال با دعوت دانشگاه بوعلی سینا، برای مدتی به سرپرستی پژوهشکده آن دانشگاه مشغول میشود. چند ماه بعد، این بار در اعتراض به سیاستهای حکومت پهلوی ایران کشور را به مقصد ایتالیا، (رم)ترک میکند و از آنجا به آمریکا میرود و در دانشگاههای هاروارد، و ام آی تی و دانشگاه برکلی به سخنرانی میپردازد.
1357، پس از یک سال تلاش بیحاصل برای انتشار هفتهنامه، به امید نشر و فعالیت علیه رژیم شاه به بریتانیا میرود. در لندن 14 شماره نخست هفتهنامه ایرانشهر را سردبیری میکند اما در اعتراض به سیاست دوگانه مدیران آن در قبال مبارزه با رژیم و مسائل مربوط به ایران استعفا میدهد. ∗ مجموعه شعر دشنه در دیس در ایران منتشر میشود.
1367 به آلمان غربی سفر میکند تا به عنوان میهمانِ مدعوِ دومین کنگره بینالمللی ادبیات (اینترلیت 2)با عنوان جهانِ سوم: جهانِ ما در ارلانگن آلمان و شهرهای مجاور شرکت کند. در این کنگره نویسندگانی از کشورهای مختلف از جمله عزیز نسین، درک والکوت، پدرو شیموزه، لورنا گودیسون و ژوکوندو بِلی حضور داشتند. سخنرانی شاملو با عنوان «من دردِ مشترکم، مرا فریاد کن!» به تأثیر فقر و ناآگاهی و خرافه در عدم دستیابی به فرهنگ یکپارچه و متعالی جهانی اختصاص داشت. در ادامه این سفر به دعوت خانم روترات هاکرمولر در اتریش، به شعرخوانی و سخنرانی میپردازد و به دعوت انجمن جهانی قلم (Pen)و دانشگاه گوتنبورگ به سوئد میرود. به دعوت ایرانیان مقیم سوئد در خانه مردم استکهلم شب شعر اجرا میکند و با دعوت هیأت رئیسه انجمن قلم سوئد با آنان نیز ملاقات میکند. مجموعه شعرهای احمد شاملو (دوجلدی)در آلمان غربی منتشر میشود.
1369 برای شرکت در جلساتی که به دعوت مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران سیرا (CIRA)در دانشگاه برکلی برگزار شد به عنوان میهمان مدعو به آمریکا سفر میکند. سخنرانیهای او، «مفاهیم رند و رندی در غزل حافظ» و «حقیقت چقدر آسیبپذیر است» که با نام «نگرانیهای من» منتشر شد، واکنش گستردهای در مطبوعات فارسی زبان داخل و خارج از کشور داشت و مقالات زیادی در نقد سخنرانیهای شاملو نوشته شد.
در بوستون دو عمل جراحی مهم روی گردن او صورت گرفت با این حال چندین شب شعر در شهرهای مختلف با حضور شاملو که تعدادی از آنها به نفع زلزلهزدگان رودبار و آوارگان کرد عراقی بود برگزار شد. در این بین به عنوان استاد میهمان یک ترم در دانشگاه برکلی زبان، شعر و ادبیات معاصر فارسی را به دانشجویان ایرانی تدریس کرد و در همین زمان ملاقاتی با لطفی علیعسکرزاده ریاضیدان شهیر ایرانی داشت.
1370، بعد از یک سال و نیم دوری از کشور، به ایران بازگشت.
سالهای پایانی
سالهای آخر عمر شاملو کم و بیش در انزوا گذشت. از سویی تمایل به خروج از کشور نداشت و خود در این باره میگوید: «راستش بار غربت سنگینتر از توان و تحمل من است… چراغم در این خانه میسوزد، آبم در این کوزه ایاز میخورد و نانم در این سفرهاست.» از سوی دیگر اجازه هیچگونه فعالیت ادبی و هنری به شاملو داده نمیشد و اکثر آثار او از جمله کتاب کوچه سالها در توقیف مانده بود. بیماری آزارش میداد و با شدت گرفتن بیماری دیابت، و پس از آن که در 26 اردیبهشت 1376، در بیمارستان ایرانمهر پای راست او را از زانو قطع کردند، روزها و شبهای دردناکی را پشت سر گذاشت. البته در تمام این سالها کار ترجمه و بهخصوص تدوین کتاب کوچه را ادامه داد و گهگاه از او شعر یا مقالهای در یکی از مجلات ادبی منتشر میشد. او در دهه هفتاد با شرکت در شورای بازنگری در شیوه نگارش و خط فارسی در جهت اصلاح شیوه نگارش خط فارسی فعالیت کرد و تمام آثار جدید یا تجدید چاپ شدهاش با این شیوه منتشر شد. پس از توقفی طولانی در انتشار کتابهای شعرش، دفتر شعر ترانههای کوچک غربت (1359)، مدایح بیصله در 1371(در استکهلم)، در آستانه در 1376، و آخرین مجموعه شعر احمد شاملو، حدیث بیقراری ماهان در 1379 منتشر شد.
سرانجام احمد شاملو در ساعت 9 یکشنبه شب دوم مرداد 1379 در خانه خود در دهکده فردیس درگذشت. پیکر او در روز پنجشنبه 6 مرداد از مقابل بیمارستان ایرانمهر و با حضور دهها هزار نفر از علاقهمندان وی تشییع و در امامزاده طاهر کرج در نزدیکی مزار گلشیری، محمد مختاری و پوینده به خاک سپرده شد. کانون نویسندگان ایران، انجمنهای قلم آمریکا، سوئد، آلمان و چندین انجمن داخلی و برخی محافل سیاسی پیامهای تسلیتی به مناسبت درگذشت وی در این مراسم ارسال کردند.
پس از مرگ احمد شاملو مراسم سالگرد و یادبودش بارها با حضور نیروهای امنیتی همراه بوده که در مواردی هم به تندی گراییده و یا به دلایل امنیتی برگزار نشده. همچنین سنگ مزار او به دست افراد ناشناس چندین بار مورد تخریب قرار گرفته. در فروردین سال 1385 کانون نویسندگان ایران علیرغم این که این حرکات را اعمال بدکردارانه شب پرستان کور دل نامید ولی ضمن اعتراض شدید، حتی در خور محکوم کردن هم ندانست. کانون نویسندگان ایران به خانواده احمد شاملو توصیه کرد که هیچ اقدامی برای بازسازی سنگ گور نکنند.
آثارشناسی
جوایز
1351 جایزه فروغ فرخزاد
1369 دریافت جایزه Free Expression سازمان حقوق بشر نیویورک Human Rights Watch
1378 جایزه استیگ داگرمن Stig Dagerman، «آذر محلوجیان» جایزه را به نمایندگی دریافت کرد.
1379 جایزه واژه آزاد (هلند)
عکس احمد شاملو
بیوگرافی و عکس احمد شاملو
تصاویر احمد شاملو شاعر و نویسنده ایرانی
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 11 تیر 1397 (10:18)
- گزارش تخلف مطلب