امروز شنبه 03 آذر 1403 http://biokade.cloob24.com
0

بیوگرافی احمد عبادی

احمد عبادی (1285-1371)از استادان موسیقی ایرانی و نوازنده سه‌تار و فرزند میرزا عبدالله فراهانی بود. از هشت سالگی با موسیقی آشنا شد و اصول نوازندگی را از خواهران خود مولود و ملوک، که از تعلیمات پدر برخوردار بودند فرا گرفت.

زادروز: 1285 خورشیدی – 1904 میلادی

اهل کشور: ایران

درگذشت: 1371 خورشیدی – 1992 میلادی

سبک‌ها: موسیقی سنتی ایرانی

کار(ها): نوازنده و آموزگار

ساز(ها): سه‌تار

سازهای برجسته: سه‌تار

احمد عبادی مدت‌ها در وزارت پیشه و هنر به تدریس و تحقیق در موسیقی ایرانی و سه تار پرداخت و در جهت معرفی موسیقی ملی ایران کنسرت‌های متعددی در داخل و خارج از کشور از جمله فرانسه، ایتالیا، آلمان و اتریش داشت که مورد استقبال هنردوستان واقع شده‌است.

عبادی در نواختن سه‌تار دارای سبک و شیوه‌ای مخصوص به خود بود که کمتر کسی توانسته از عهده تقلید آن بر آید. عده‌ای سبک خاص ساز زدن او را مربوط به امکانات و وسایل صدا برداری زمان وی می‌دانند. مضرابهای تک سیم و دومضراب‌ها از مشخصه‌های بارز سبک وی هستند.

از کارهایی که او در نوازندگی سه‌تار ایجاد کرد،ابداع کوک‌های مختلف در سه تار است که در آلبوم کوک سه تار آنها راعرضه کرده‌است.

عبادی شاگردان بسیاری تربیت کرد که از میان آن‌ها مهربانو توفیق، بهرام وادانی و بهداد بابایی را می‌توان نام برد. او در رادیو نیز فعالیت می‌کرد و صفحه‌ها و کاستهای زیادی ضبط کرده از جمله صفحه آواز شور همراه رضا ظلی و همچنین تکنوازی‌ها و بداهه نوازی‌ها و همراهی با نوازندگان و خوانندگان مختلف. همنوازی‌های او با غلامحسین بنان و محمدرضا شجریان آثاری ماندگار در قالب برنامه گل‌ها به جا گذاشته‌است.

0

بیوگرافی یاسمن فرزان

بیوگرافی یاسمن فرزان

یاسمن فرزان فیزیک‌دان ایرانی‌ست. او در حال حاضر عضو هیئت علمی پژوهشگاه دانش‌های بنیادی و محقق مرکز بین‌المللی فیزیک نظری عبدالسلام (ICTP)است و در زمینه فیزیک ذرات بنیادی و به ویژه نوترینوها پژوهش می‌کند.

متولد: دی 1355 تبریز
محل: زندگی تهران
رشته فعالیت: فیزیک ذرات بنیادی
محل کار: پژوهشگاه دانش‌های بنیادی
استاد راهنما: الکسی اسمیرنف / مایکل پسکین

جوایز

جایزه سال 2013 مرکز بین‌المللی فیزیک نظری عبدالسلام (ICTP)
جایزه دانشمند جوان در سال 2008 اتحادیه بین‌المللی فیزیک محض و کاربردی (IUPAP)
همسر محمدمهدی شیخ‌جباری

زندگی‌نامه
یاسمن فرزان در سال 1355 در شهر تبریز متولد شد. پدرش دکتر یعقوب فرزان، استاد دانشکده فنی دانشگاه تبریز و از چهره‌های برجسته جامعه مهندسی عمران کشور بود.

یاسمن فرزان در سال 1372 (1994)به عنوان اولین دختر ایرانی در تاریخ تیم‌های المپیادی فیزیک در تیم منتخب ایران در آزمون المپیاد جهانی فیزیک در پکن شرکت کرد و برنده مدال نقره شد. او جایزه ویژه بهترین دانش‌آموز دختر شرکت‌کننده در این دوره را نیز به دست آورد. در سال 1373 تحصیلات خود را در رشته فیزیک تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه صنعتی شریف طی کرد. در سال 1383 از تز دکتری خود در سیسا تریست ایتالیا دفاع کرد. همسر وی فیزیکدان ایرانی محمدمهدی شیخ‌جباری است که جوانترین چهره ماندگار شناخته شده است.

او هم اکنون در پژوهشگاه دانش‌های بنیادی مشغول به تحقیق در زمینه فیزیک انرژی‌های بالا است.

جایزه
جایزه دانشمند جوان اتحادیه بین‌المللی فیزیک محض و کاربردی (آیوپاپ)در زمینه تئوری فیزیک ذرات (2008)
جایزه سال 2013 مرکز بین‌المللی فیزیک نظری عبدالسلام(ICTP)، به همراه پاتچانیتا چولالانگکرن از تایلند

0

بیوگرافی محمد رضا لطفی

محمد رضا لطفی (17 دی 1325 گرگان–12 اردیبهشت 1393 تهران)نوازنده برجسته و سرشناس تار، سه‌تار و ردیف‌دان، موسیقی‌دان و آهنگساز، همچنین پژوهشگر و مدرس موسیقی سنتی ایرانی بود. وی در بداهه‌نوازی استادی چیره‌دست بود. لطفی در کنار تار و سه‌تار،کمانچه، دف و نی نیز می‌نواخت.

زادروز: 17 دی 1325 – 7 ژانویه 1947 – گرگان

اهل کشور: ایران

درگذشت: 12 اردیبهشت 1393 – 1 مه 2014 (67 سال)– تهران

سبک‌ها: موسیقی سنتی ایرانی

کار(ها): نوازنده،ردیف‌دان

ساز(ها): تار، سه‌تار، کمانچه، دف

سازهای برجسته: تار و سه تار

مدت کار: 1345 تا 1393

شاگرد: علی اکبر شهنازی، حبیب‌الله صالحی، نورعلی برومند، عبدالله دوامی، سعید هرمزی

اعضای پیشین: کانون چاووش، گروه شیدا

وب‌گاه: www.shayda.info


زندگی نامه و فعالیت هنری
محمدرضا لطفی در سال 1325 در شهر گرگان زاده شد. او به مدت پنج سال در هنرستان موسیقی به آموختن موسیقی پرداخت و موسیقی را نزد استادانی چون علی اکبر شهنازی، حبیب‌الله صالحی فرا گرفت. پس از پایان هنرستان به دانشکده موسیقی راه یافت و به تکمیل آموخته‌هایش پرداخت. در این زمان از استادانی مانند نورعلی برومند، عبدالله دوامی، سعید هرمزی نیز بهره جست. در سال 1343 جایزه نخست موسیقی‌دانان جوان را نیز کسب کرد. در سال 1354 در جشنواره موسیقی جشن هنر شیراز به همراه محمدرضا شجریان و ناصر فرهنگ‌فر به اجرای راست پنجگاه پرداخت که بسیار مورد توجه قرار گرفت. در اجرای ردیف آوازی توسط عبدالله دوامی با ساز تار وی را همراهی کرد. در سال 1353 به عضویت گروه علمی دانشکده موسیقی درآمد و در همین سال همکاری خود را با رادیو آغاز کرد.

به مدت یک سال و نیم به عنوان مدیر گروه موسیقی دانشکده موسیقی هنرهای زیبای تهران به کار مشغول شد و پس از آن از این سمت استعفا کرد. در سال 1354 گروه شیدا را راه‌اندازی کرد و به همراه گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده به بازخوانی و اجرای دوباره آثار گذشتگان پرداخت. کانون چاووش را با همکاری هنرمندانی مثل حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و علی اکبر شکارچی راه‌اندازی کرد و در طی یک فعالیت چشمگیر آثاری از این گروه به جای ماند که به گفته بسیاری از اساتید از بهترین کارهای موسیقی ایران به شمار می‌روند. مجموعه آلبوم‌های چاووش از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین عوامل در جهت حرکت رو به جلو در موسیقی سنتی ایرانی به حساب می‌آید. پس از انحلال چاووش بعد از سفرهای زیادی که برای کنسرت به ایتالیا، فرانسه و آلمان کرد. در سال 1365 به آمریکا رفت. علاوه بر کنسرت‌های متعدد در سراسر آمریکا، مرکز فرهنگی هنری شیدا را در واشنگتن بنیان گذاشت.

از خوانندگانی که در سال‌های فعالیت‌هنری با او همکاری کرده‌اند می‌توان به عبدالله دوامی، مرضیه، نصرالله ناصح‌پور، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، هنگامه اخوان، صدیق تعریف، زویا ثابت، علیرضا شاه‌محمدی، علیرضا فریدون‌پور، محمد معتمدی و سجاد مهربانی اشاره کرد.

لطفی و احسان طبری
حاصل کار مشترک محمدرضا لطفی و دکتر احسان طبری در آلبوم موسیقی‌ای با نام “از میان ریگ‌ها و الماس‌ها” منتشر شد.

گروه شیدا
محمدرضا لطفی در سال 1354 گروه شیدا را راه‌اندازی کرد و به همراه گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده به بازخوانی و اجرای دوباره آثار گذشتگان پرداخت.اعضای این گروه عبارت بودند از:محمدرضا لطفی،عبدالنقی افشارنیا، پشنگ کامکار، زیدالله طلوعی، بیژن کامکار، هادی منتظری، مجید درخشانی، جمال سماواتی، ارژنگ کامکار.

کانون چاووش
محمدرضا لطفی کانون فرهنگی و هنری چاووش را در دهه 1350 با حمایت‌های معنوی هوشنگ ابتهاج تاسیس کرد. کانون چاووش پس از استعفای دسته‌جمعی موسیقی‌دانان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران از جمله گروه شیدا، به دلیل فضای سیاسی سال 1357 و به ویژه واقعه 17 شهریور، شکل گرفت. این موسیقی‌دانان به نام جریان احیاء نامیده شده بودند و تحت حمایت رضا قطبی رییس وقت رادیو تلویزیون بودند. پس از استعفا از رادیو به کار خود در کانون چاووش ادامه دادند.کانون چاووش شامل گروه شیدا به سرپرستی و آهنگسازی محمدرضا لطفی و گروه عارف با آهنگسازان آوانگاردی مانند حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان بود.

آثار کانون چاووش هم از جایگاه اجتماعی – سیاسی مهمی بهره‌مند هستند و هم از دیدگاه موسیقایی تحول و پیشرفت مهمی در زمینه موسیقی سنتی ایران به وجود آوردند که تاثیر مهمی هم در سبک و شیوه اجرایی (چه نوازندگی چه خوانندگی)، هم در نوع رویکرد به یک قطعه موسیقایی به مثابه یک کل، هم در شیوه رنگ آمیزی و صدادهی ارکستر و به ویژه در تلاش برای استفاده از تکنیک چندصدایی نویسی در موسیقی سنتی ایرانی گذاشت. گروه‌های عارف و شیدا زیر نظر کانون چاووش تا قبل از 22 بهمن 57 به طور مخفیانه آثاری تولید می‌کردند از جمله سه سرود شب‌نورد (برادر نوجوونه)، سپیده ایران ای سرای امید و‌ آزادی. محمد رضا لطفی در بولتن آوای شیدا می‌نویسد این سرودها در زیر زمین خانه مسکونی او تولید می‌شد و در همان‌جا نوار کاست آن تکثیر می‌شد.

سپس آلبوم‌های چاووش شامل چاووش 1، چاووش 2، چاووش 3، چاووش 4، چاووش 5، چاووش 6، چاووش 7، چاووش 8، چاووش 9، چاووش 10، چاووش 11، و چاووش 12 منتشر شدند. کانون چاووش در سال 1363 عملا تعطیل شد. چاووش با جدا شدن بسیاری از هنرمندان آن، رو به افول گذاشت. آخرین کنسرت تعدادی از اعضای کانون در سال 1367 با آهنگسازی حسین علیزاده و آواز شهرام ناظری در تالار وحدت روی صحنه رفت. بخش عمده‌ای از گروه چاووش کامکارها در گروه شیدا بودند. با رفتن پشنگ، ارژنگ، اردشیر، و بیژن کامکار از گروه شیدا و دیگر اختلافات و مشکلات، کانون چاووش منحل شد. اما تاثیر آن را بر موسیقی سنتی ایرانی در آثار سال‌های دهه شصت و هفتاد، در گروه‌هایی چون عارف (به سرپرستی پرویز مشکاتیان)، شیدا (به سرپرستی لطفی)، گروه دستان و … می توان مشاهده کرد.

موسسه فرهنگی و هنری آوای شیدا
با بازگشت محمد‌رضا لطفی به ایران در سال 1385 موسسه فرهنگی و هنری آوای شیدا دوره جدید فعالیت خود را آغاز کرد.سیاست فرهنگی این موسسه به وسیله استاد محمدرضا لطفی مدیر هنری و اجرایی، طراحی شده و هدف آن تولید موسیقی هنری از هر نوع می‌باشد.به جز آثار ایشان، آوای شیدا تولیدات هنری دیگر هنرمندان را نیز در دستور کار خود دارد.

مکتب‌خانه میرزا عبدالله
هنرستان آزاد موسیقی(مکتبخانه میرزا عبدالله)موسسه‌‌ای آموزشی است که به سرپرستی و زیر نظر محمد‌رضا لطفی در سال 1372 تشکیل شد. این مکتب‌خانه به تعلیم ساز و آواز ایرانی با متد تاریخی آن یعنی سینه به سینه (شفاهی)می‌پردازد. محتوای دروس بر پایه‌ی ردیف میرزا عبدالله بوده که تحت نام “متن و حاشیه ردیف” شناخته شده است. در کنار آموزش ردیف به پیشرفت فن(تکنیک)نوازندگی هنرجویان، با متد برگرفته از ردیف نیز توجه می‌شود.

همکاری‌هنری با محمود دولت‌آبادی
استاد محمدرضا لطفی با بداهه‌نوازی تار در کنار بداهه‌خوانی رمان سترگ کلیدر توسط استاد محمود دولت‌آبادی اثر مشترکی را خلق کردند. به گفته محمود دولت‌آبادی متن بازخوانی‌شده این رمان، از اوایل سال 1383 برای کسب مجوز از سوی نشر ثالث به وزارت ارشاد رفته بود، اما سرانجام به گفته محمود دولت‌آبادی این اثر مجوز نشر دریافت نکرده و منتشر نشده است.

لغو شدن و مجوز نگرفتن برخی از کنسرت‌ها
در سال‌های پایانی عمر لطفی برخی از کنسرت‌های وی اجازه برگزاری نیافتند، در شهریور سال 1391 تور موسیقی محمدرضا لطفی که از 25 شهریور ماه 1391 در شهر ساری آغاز شده و قرار بود در چهار شهر استان مازندران به صحنه رود؛ به دلیل نگرفتن مجوز در شهر بابلسر لغو شد.در اردیبهشت 1392 کنسرت محمدرضا لطفی در شهر اندیمشک و همچنین کنسرت شب دوم این هنرمند در شهر بهبهان هم لغو شد،لغو این کنسرت در شرایطی بود که این کنسرت مجوز داشته و مخاطبان برای اجرای شب دوم نیز بلیت خریداری کرده بودند.محمد رضا لطفی در یک نشست خبری در آبان 1390 با انتقاد از مشکلاتی که وزارت ارشاد بر سر پوستر کنسرت او ایجاد کرد گفت: پوستر کنسرت اخیر ما که با تصویری از من است به خاطر موها و ریش من به مشکل برخورده است! در حالی به عکس من در این پوستر گیر داده‌اند که همین عکس از من در روزنامه‌ها چاپ می‌شود و حتی زمانی نیز که برای اولین بار به صداو‌سیما رفتم هم با همین موها و ریش‌ها رفتم.

زندگی شخصی
محمدرضا لطفی با قشنگ کامکار ازدواج کرد و در سال 1357 از او جدا شد. حاصل این ازدواج امید لطفی می‌باشد.

درگذشت
محمدرضا لطفی صبح روز جمعه، 12 اردیبهشت ماه 1393 بر اثر بیماری سرطان در 67 سالگی در بیمارستان پارس تهران درگذشت.

واکنش‌ها و پیام‌های تسلیت درپی درگذشت لطفی
سوگنامه محمدرضا شجریان در فراق لطفی:

استاد محمدرضا لطفی آن یار دیرینه بی‌همتا به جاودانگی پیوست. او تمام زندگیش تلاش و دقت و وسواس در موسیقی نژاده و ردیف بجا مانده از میراث‌داران موسیقی کهن و آموزش به شاگردان بود. دستی توانا در نواختن و فکری سنتی در اصالت تاریخی آهنگ و نغمه با حال و هوا و شور و شیدایی خاص خود داشت. از شروع زندگی موسیقائی‌اش به شکلی تأثیرگذار در عرصه هنر و جاودانگی سنت‌های آن راه پیمود و به انجام رساند. همواره دلسوز طبقه کارآمد کم‌درآمد بود. حیف و صد حیف که زود درگذشت و ما را سوگوار کرد. با تأثر فراوان.

پیام تسلیت حسین علیزاده «آن نغمه سرا از تو چرا جدا شد» محمدرضا لطفی از ما جدا شد … ملت ایران، امروز در سوگ خاطرات و زندگی عاشقانه‌شان نشسته‌اند، تا جاودانه نغمه‌هایش را بر لب داشته باشند. یاد و خاطره محمدرضا لطفی جاودان.

دفتر رییس جمهوری در پیامی در گذشت استاد محمد رضا لطفی را به جامعه هنری و خانواده وی تسلیت گفت.

علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی پیامی درگذشت استاد محمد رضا لطفی را تسلیت گفت. در بخشی از این پیام آمده است: مرحوم محمدرضا لطفی صاحب اندیشه‌ای هنرمندانه و مردم‌مدار بود که با جسارتی ستودنی از پیله شور و خلاقیت ذاتی خود به پروانگی تواضع و مردم دوستی دست یافت. بی شک او بخش مهمی از روند جریان‌سازی موسیقی سنتی این سرزمین کهن محسوب می‌شد.

احمد مسجد جامعی رئیس شورای شهر تهران، محمدرضا لطفی را یک چهره ماندگار در حوزه موسیقی سنتی دانست که با خانواده‌های اهل موسیقی زندگی می‌کرد و موسیقی سنتی را نجات داد.

شهرام ناظری: باز هم یکی دیگر از پرچمداران موسیقی سنتی ایران، جهان بی‌بنیاد را وداع گفت. فقدان موسیقیدان برجسته استاد محمدرضا لطفی ضایعه‌ای است جبران‌ناپذیر برای جامعه فرهنگی ایران

اساتید فرهاد فخرالدینی، محمد سریر، درویش‌رضا منظمی، کیوان ساکت و حسام‌الدین سراج هم در پیام‌ها و نوشته‌هایی درگذشت استاد محمدرضا لطفی را به مردم و جامعه‌هنری تسلیت گفتند.

مجید انتظامی با اظهار تأسف از درگذشت این نوازنده پیشکسوت تار، گفت: بسیار متأسفم که کسانی مانند محمدرضا لطفی که در کار خود استاد هستند، به این راحتی از جمع ما می‌روند.

کیخسرو **اظری:امیدوارم شاگردان لطفی چراغ راهش را روشن نگه دارند.

کیهان کلهر: لطفی همیشه در ذهن من همان لطفی سال 1361 است که اولین بار دیدم و دوست داشتمش و همیشه حتی با گذشت زمان و تغییرات دیگر در همان زمان و همان سن باقی ماند، می‌ماند،… خواهد ماند…

اکبر گلپایگانی در گفتگو با بخش فارسی صدای آمریکا ضمن تسلیت به همه هنرمندان و هنردوستان، آقای لطفی را اینگونه توصیف کرد: «او یک نوازنده ردیف دان بی نظیری بود … ضمن این که پایش را گذاشت بالاتر و آن دوره عالی را دید که بداهه نوازی است.»

هنگامه اخوان: محمدرضا لطفی به موسیقی ایرانی خدمت فراوانی کرد.

همایون شجریان و علیرضا قربانی هر یک درگذشت استاد لطفی را تسلیت گفتند.

علی مرادخانی معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار پیامی، درگذشت محمدرضا لطفی، نوازنده سرشناس تار و موسیقی‌دان پیشکسوت را تسلیت گفت.

مدیران سه مجموعه فرهنگی هنری (بنیاد رودکی،سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران،خانه هنرمندان ایران)با صدور پیام‌های جداگانه درگذشت استاد محمدرضا لطفی نوازنده پیشکسوت موسیقی ایرانی را تسلیت گفتند.

مسعود سلطانی‌فر رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با صدور پیامی، درگذشت نوازنده پیشکسوت کشور را تسلیت گفت.

استاندار گلستان درگذشت استاد محمدرضا لطفی را تسلیت گفت.

پیروز ارجمند تاج‌الدینی مدیرکل دفتر موسیقی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مهدی افضلی مدیرعامل موسسه توسعه هنرهای معاصر هر یک درگذشت استاد محمدرضا لطفی را تسلیت گفتند.

عبدالحسین مختاباد: محمد رضا لطفی همان جلال آل‌احمد موسیقی اصیل ایرانی بود.

آیین تشییع پیکر محمدرضا لطفی در تهران
پیکر زنده یاد محمدرضا لطفی صبح 14 اردیبهشت ماه روی دوش دوستداران و شاگردانش، از مقابل تالار وحدت، به سمت زادگاهش گرگان بدرقه شد. محوطه تالار وحدت و خیابان استاد شهریار که منتهی به این تالار می‌شود برای وداع با محمدرضا لطفی مملو از جمعیت بود. این مراسم با پخش قطعه موسیقی ایران، ای سرای امید اثر محمدرضا لطفی و با صدای محمدرضا شجریان آغاز شد. در این مراسم علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: من از طرف رئیس جمهور این ضایعه بزرگ را خدمت همه علاقه‌مندان این هنرمند مردمی تسلیت عرض می‌کنم. حسین فریدون برادر رئیس جمهور و پیروز ارجمند (مدیر کل دفتر موسیقی)، علی ترابی (مدیرعامل انجمن موسیقی)، علی مرادخانی در این مراسم حضور داشتند. در این مراسم اساتید: علی‌اکبر شکارچی، محمود دولت‌آبادی، حسین علیزاده و داریوش طلایی سخنرانی کردند. در انتهای مراسم عباس سجادی اعلام کرد که محمدرضا شجریان به دلیل اینکه در ایران حضور ندارد، نتوانسته در این مراسم حاضر شود و همینطور هوشنگ کامکار، بزرگ خانواده کامکارها به دلیل مسافرت برای اجرای برنامه، فرصت حضور پیدا نکرده است. در این مراسم چهره‌هایی چون محمد سریر، هوشنگ ظریف، داوود گنجه‌ای، حمید متبسم، هنگامه اخوان،، ارشد تهماسبی، کیوان ساکت، مسعود شعاری، بهداد بابایی، بیژن بیژنی، علی دهکردی، رضا فیاضی، حسن ریاحی، فاضل جمشیدی و محمد اصفهانی حضور داشتند.

خاکسپاری در گرگان
مراسم تشییع و خاکسپاری محمدرضا لطفی صبح 15 اردیبهشت ماه در گرگان و در بافت قدیمی شهر “محله سبزه مشهد” انجام شد و پیکر ایشان در کنار کهنسال‌ترین چنار شهر گرگان به خاک سپرده شد. پیکر استاد محمدرضا لطفی بعد از خروج از تالار فخرالدین اسعد گرگانی و بعد از مارش عزا و قرائت پیام علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین محمود دولت‌آبادی و اجرای آواز صدیق تعریف و علی‌اکبر شکارچی و سخنرانی استاد حسین علیزاده و استاندار گلستان به‌سوی جایگاه خاکسپاری روانه شد.زیدالله طلوعی، ارشد تهماسبی، داریوش طلایی، حسین علیزاده، صدیق تعریف و … در این مراسم حضور داشتند.

آثار

نام آلبومسال انتشارآهنگسازنوازندهخوانندهتوضیحات
از میان ریگ‌ها و الماس‌ها

*

*

-محمدرضا لطفی (بداهه‌نوازی تار)– احسان طبری (شعرخوانی)
راست پنجگاه1354

*

*

محمدرضا شجریاننوازنده تنبک، استاد ناصر فرهنگ‌فر
جان جان1355

*

*

محمدرضا شجریاناجرا در دستگاه سه‌گاه
کنسرت شیدا1356

*

*

هنگامه اخوانروی (الف): بزرگداشت قمر اجرا در سال 1356
هنگامه اخوان و لطفی

*

*

هنگامه اخوان
به یاد عارف1357

*

*

محمدرضا شجریانبیات ترک
سپیده1358

*

*

محمدرضا شجریاناجرا در دستگاه ماهور
عشق داند1359

*

*

محمدرضا شجریانکنسرت ابوعطا اسفند 1359
چاووش 1-10مجموعه آلبوم

*

*

محمدرضا شجریان
شهرام ناظری
شامل 12 آلبوم موسیقی است که از نظر اجتماعی نقش بسیار مهمی در همراهی مهم‌ترین رویداد سیاسی اجتماعی پنجاه سال اخیر ایران داشته‌اند.
به‌یاد طاهرزاده1363

*

*

صدیق تعریفمکتب اصفهان به یاد حسین طاهرزاده در دستگاه سه گاه، با همکاری گروه شیدا و عارف به سرپرستی محمدرضا لطفی.
بیداد1364پرویز مشکاتیان

*

محمدرضا شجریانآلبوم از دو بخش تشکیل شده بخش اول در دستگاه همایون با آهنگ‌سازی پرویز مشکاتیان بخش دوم در همایون و شور با نوازندگی تار غلامحسین بیگجه‌خانی.
چشمه نوش1372

*

*

محمدرضا شجریاناجرا در دستگاه راست پنجگاه،(مرکب‌خوانی)
چهارگاه1372

*

*

*

بداهه‌نوازی تار و آواز (محمدرضا لطفی)با همراهیی تنبک (هومان پورمهدی)– اجرا در واشنگتن 1368
معمای هستی1376

*

*

محمدرضا شجریاناجرا در دستگاه دستگاه شور
ردیف آوازی عبدالله دوامی1376

*

عبدالله دوامیروایت و اجرای استاد عبدالله دوامی، مجمدرضا لطفی (تار)
چهره به چهره1377

*

*

محمدرضا شجریاناجرا در دستگاه نوا، در حافظیه شیراز (به تاریخ سال 1356)
بی‌خود شده

*

*

محمد رضا لطفی، محمد قوی‌حلم، عبدالنقی افشارنیا، امید لطفی (کنسرت 1997 زوریخ)
بسته نگار

*

*

محمدرضا لطفی (تار)، مجید کیانی (سنتور)
صد سال تار1380

*

*

نوازندگان: میرزاعبدالله،آقاحسینقلی, غلامحسین درویش, علینقی وزیری, موسی معروفی, یحیی زرین پنجه, علی‌اکبر شهنازی, مرتضی نی‌داوود, عبدالحسین شهنازی, نصرالله زرین پنجه, لطف‌الله مجد, غلامحسین بیگجه‌خانی, جلیل شهناز, فرهنگ شریف, هوشنگ ظریف, محمدرضا لطفی, عطا جنگوک, حسین علیزاده, داریوش طلایی,داریوش پیرنیاکان
یادواره استاد مهدی کمالیان1382

*

*

مهدی کمالیان
رجبعلی امیری فلاح
این آلبوم شامل آواز و سه‌تار مهدی کمالیان با همراهی سعید هرمزی، رجبعلی امیری فلاح و محمدرضا لطفی در سال‌های 1351،52،53 و 1362 می‌باشد.
رمز عشق1383

*

*

این آلبوم حاصل ضبط زنده کنسرت محمدرضا لطفی و محمد قوی‌حلم در آوریل سال 1994 در کپنهاگ است. در دستگاه ماهور و آواز دشتی
گریه‌بید1384

*

*

*

محمدرضا لطفی (تار، سه تار)محمد قوی حلم (دف، تنبک)- سه‌گاه-اصفهان، کنسرت پاریس 1995
قافله‌سالار1384

*

*

*

نوا-راست پنجگاه
پرواز عشق1384

*

*

لطفی (تار)، ناصر فرهنگ‌فر (تنبک)، اجرای خصوصی تابستان 1363 یادواره استاد ناصر فرهنگ‌فرسه‌گاه-آواز بیات اصفهان
خموشانه1385

*

*

*

بداهه نوازی سه‌تار و کمانچه در ابوعطا-بیات ترک لطفی، تنبک (محمد قوی‌حلم)-

کنسرت رادیو فرانسه پاییز 2000 – کنسرت بازل سوئیس 1998

به‌یاد درویش‌خان1385

*

*

نصرالله ناصح پورتکنوازی سه‌تار (لطفی)، تنبک ناصر فرهنگ‌فر، اجرای تصنیف از نصرالله ناصح‌پور
یادواره استاد نورعلی برومند1386

*

*

نصرالله ناصح پورگروه همنوازان شیدا، دستگاه شور
همیشه در میان1386

*

*

بداهه‌نوازی تار و سه‌تار در شور و دشتی-

کنسرت کلن فوریه 1987 – اجرا خصوصی ایران 1362- لطفی (تار، سه تار), محمدهاشمی,ناصر فرهنگ‌فر(تنبک)

تنها یک خاطره1386

*

*

حاصل نوازندگی و تمرینِ (محمدرضا لطفی)و فرامرز پایور در منزل هوشنگ ابتهاج به‌سال 1355 است که در سال 1386 به‌دست (موسسه فرهنگی و هنری آوای شیدا)منتشر شد.
صد سال سه تار1386

*

*

گزیده‌ای از شیوه‌های سه تارنوازی در دوران معاصر،(سه‌تار): علینقی وزیری, عبدالله دادور, یوسف فروتن, سعید هرمزی, ابوالحسن صبا, ارسلان درگاهی، مشیر معظم افشار, احمد عبادی, نورعلی برومند, حسن علی دفتری، محمود تاج بخش, داریوش صفوت, جلال ذوالفنون, محمدرضا لطفی, حسین علیزاده, داریوش طلایی
ردیف میرزاعبدالله1387درویش‌خان

*

علیرضا شاه‌محمدیگروه بانوان شیدا-آثاری از درویش‌خان
وطنم ایران1387

*

*

محمد معتمدیاجرای گروه همنوازان شیدا
یادواره عارف قزوینی1387

*

محمد معتمدیگروه همنوازان شیدا، آثار:عارف قزوینی, درویش خان, مرتضی محجوبی
بال در بال1388

*

*

*

تار (لطفی)دکلمه شعر سایه، تنبک (محمد قوی‌حلم)، به مناسبت هشتادمین سال تولد ه الف سایه
ای عاشقان1388

*

*

محمد معتمدیاین آلبوم در بیات اصفهان توسط گروه بانوان شیدا اجرا شده که محمدرضا لطفی در بخش‌هایی از آن به تکنوازی سه‌تار و جواب آواز پرداخته‌است.
کنسرت گروه بانوان شیدا1388

*

*

علیرضا شاه‌محمدی25 آذر 87 تالار بزرگ کشور (تصویری)
بهانه از توست1389

*

*

*

محمدرضا لطفی (تار)، محمد قوی‌حلم (تنبک)– کنسرت آمریکا 1996
سایه جان1389

*

*

محمد معتمدیگروه همنوازان شیدا (کنسرت برج میلاد اردیبهشت 1389)
هزار مضراب-نم باران1390

*

*

بخش اول: بداهه‌نوازی تار (لطفی)تنبک (محمد قوی‌حلم)– بخش دوم:اثر کوبه‌ای از (احمد خادم‌پر)
شبروان1390

*

*

محمدرضا لطفی (تار)، احمد مستنبط (تنبک)، مهرزاد هویدا (دف)
هنر گام زمان1391

*

*

علیرضا فریدون‌پورگروه همنوازان شیدا
یادواره رضاقلی میرزاظلی – بازسازی اصفهان1391

*

*

سجاد مهربانی

گروه بازسازی شیدا و محمدرضا لطفی (کمانچه)، محمد قوی‌حلم (تنبک)– آهنگسازان:مرتضی نی‌داوود,علی اکبر شهنازی,حبیب سماعی, محمدرضا لطفی -

کنسرت نیاوران، تیرماه 1386

جادوی سکوت1391حمیدرضا مرتضوی

*

علیرضا فریدون‌پورگروه بزرگ همنوازان شیدا، با نظارت فنی و هنری و تکنوازی کمانچه (محمدرضا لطفی)-یادواره فریدون مشیری
زخمه ساز1392

*

*

علیرضا فریدون‌پورگروه بانوان شیدا
کنسرت شهر اصفهان1392

*

*

محمدرضا لطفی (تار، سه تار), نبیل یوسف شریداوی (دف), سجاد منصوری (تنبک)– 15 و 16 تیر 1391 – تقدیم به استاد حسن کسایی

عکسهای محمد رضا لطفی

1

بیوگرافی مریم میرزاخانی

بیوگرافی مریم میرزاخانی

مریم میرزاخانی (22 اردیبهشت 1356 – 23 تیر 1396)ریاضی‌دان ایرانی-آمریکایی و استاد دانشگاه استنفورد بود. میرزاخانی در سال 2014 به خاطر کار بر «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانه‌ای آنها» برنده مدال فیلدز شد، که بالاترین جایزه در ریاضیات است. وی تنها زن و تنها ایرانی برنده مدال فیلدز است.

زمینه تحقیقاتی او مشتمل بر نظریه تایشمولر، هندسه هذلولوی، نظریه ارگودیک و هندسه هم‌تافته بود.

مریم میرزاخانی در دوران تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سال‌های 1994 (هنگ‌کنگ)و 1995 (کانادا)شد و در این سال به‌عنوان نخستین دانش‌آموز ایرانی نمره کامل را به دست آورد. وی نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت و به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت؛ و نخستین دانش آموز ایرانی بود که دو سال مدال طلا گرفت. او سپس در سال 1999 مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکتریِ خود را در سال 2004 از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مک‌مولن، از برندگان مدال فیلدز، گرفت.

از مریم میرزاخانی به‌عنوان یکی از ده ذهنِ جوان برگزیده سال 2005 از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشته ریاضیات تجلیل شد. میرزاخانی برنده جوایزی چون جایزه ستر از انجمن ریاضی آمریکا در سال 2013 و جایزه کلی بود. وی از یازدهم شهریورماه 1387 (اول سپتامبر 2008)در دانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشته ریاضیات بود. پیش از این، او استاد دانشگاه پرینستون بود.

اصالت
پدر مریم میرزاخانی از اهالی شمیرانات و مادرش از اهالی تهران بوده است.

اوایل زندگی و تحصیلات
او با اتمام تحصیلات ابتدایی با شرکت در آزمون ورودی مدارس سمپاد وارد دبیرستان فرزانگان تهران شد.

مریم میرزاخانی در سال‌های 1373 و 1374 (سال سوم و چهارم دبیرستان)از دبیرستان فرزانگان تهران موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری شد و بعد از آن در سال 1994 در المپیاد جهانی ریاضی هنگ کنگ با امتیاز 41 از 42 مدال طلای جهانی گرفت. سال بعد، در المپیاد جهانی ریاضی کانادا میرزاخانی با نمره کامل، رتبه اول طلای جهانی را به دست آورد.


مریم میرزاخانی اولین دختری بود که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت و همچنین اولین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت. وی اولین کسی بود که دو سال مدال طلا گرفت و اولین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی نمره کامل گرفت.

میرزاخانی دوره کارشناسی را در دانشگاه صنعتی شریف طی کرد. در این دوره، میرزاخانی اثبات ساده‌ای برای قضیه شُر یافت که در ماه‌نامه انجمن ریاضی آمریکا چاپ شد.

مریم سپس به دانشگاه هاروارد رفت و آن‌جا بر سر کلاس‌های کورتیس مک‌مولن (از برندگان جایزه فیلدز)حاضر می‌شد. مک‌مولن او را در این دوران این‌طور به یاد می‌آورد که بر سر کلاس‌هایش سوال‌های زیادی می‌پرسید و با عجله به فارسی یادداشت برمی‌داشت. او سرانجام در سال 2004 از دانشگاه هاروارد و به سرپرستی مک‌مولن دکترا گرفت.

میرزاخانی تا سال 2008 در پرینستون ماند و در این مدت به درجه استاد تمامی ارتقا یافت. سپس او به استنفورد رفت، و از اول سپتامبر 2008 در 31 سالگی به عنوان استاد تمام در این دانشگاه به کار مشغول شد.

فعالیت‌ها و افتخارات

او به همراه 9 محقق برجسته دیگر در چهارمین نشست 10 استعداد درخشان نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا مورد تقدیر قرار گرفت. به نوشته یواس‌ای تودی این فهرست 10 نفره، شامل محققان و نخبگان جوانی است که در حوزه‌های ابتکاری مشغول به فعالیت هستند و با این حال معمولاً از چشم عموم پنهان مانده‌اند. این فهرست بر اساس پیشنهادهای ارائه شده از سوی سازمان‌های گوناگون، رؤسای دانشگاه‌ها و ناشران انتشارات علمی برگزیده شده‌اند. این محققان برجسته جوان در حوزه‌های گوناگونی از گرافیک رایانه‌ای تا ریاضیات و علوم ربوتیک، افق‌های تازه‌ای در مرزهای جهان اطراف ما گشوده‌اند که مریم میرزاخانی ریاضیدان 39 ساله ایرانی یکی از آنها است.

میرزاخانی در سال 1999 میلادی موفق شد راه‌حلی برای یک مشکل ریاضی پیدا کند. ریاضیدانان مدت‌های طولانی است که به دنبال یافتن راه عملی برای محاسبه حجم رمزهای جایگزین فرم‌های هندسی هذلولوی بوده‌اند و در این میان مریم میرزاخانی جوان در دانشگاه پرینستون نشان داد که با استفاده از ریاضیات شاید بتوان بهترین راه را به سوی دست یافتن به راه‌حلی روشن در اختیار داشت: محاسبه عمق حلقه‌های ترسیم شده بر روی سطوح هذلولوی. میرزاخانی در تلاش است تا معمای ابعاد گوناگون فرم‌های غیرطبیعی هندسی را حل کند. در صورتی که جهان از قاعده هندسه هذلولی تبعیت کند، ابتکار وی به تعریف شکل و حجم دقیق جهان کمک خواهد کرد. در واقع مشکل این است که برخی از این اشکال هذلولی هم‌چون دونات یا آمیب دارای ظاهری بسیار نافرم هستند که محاسبه حجم آنها را به معمایی جدی برای ریاضیدانان مبدل کرده‌است. اما میرزاخانی با یافتن راهی جدید در واقع دست به یک ابتکار عمل بزرگ زد و با ترسیم یک سری از حلقه‌ها بر روی سطح این گونه اشکال پیچیده به محاسبه حجم آنها پرداخت. کاربردهای عملی اندکی برای پژوهش او وجود دارد ولی اگر مشخص شود که جهان توسط هندسه هذلولوی اداره می‌شود، کار او می‌تواند به تعریف دقیق شکل و حجم آن کمک کند.

میرزاخانی در سال 2009 به خاطر دستاوردهایش در ریاضیات برنده جایزه بلومنتال شد. در اعلامیه‌ای که انجمن ریاضی آمریکا به مناسبت برنده شدن این جایزه برای میرزاخانی منتشر کرد، دلیل گرفتن این جایزه مهم ریاضی، "خلاقیت استثنایی، و تز (دکترای)مبتکرانه که در آن، ابزارهای گوناگونی از هندسه هذلولوی گرفته تا روشهای کلاسیک فرمهای اتومورفیک و تقلیل سیمپلکتیک برای بدست آوردن نتایجی در سه مسئله مهم ترکیب شده‌اند " عنوان شد. در این اعلامیه، این سه مسئله مهم به شرح زیر آمده‌اند:

یک رابطه بازگشتی برای حجمهای وایل-پترسون در فضای پیمانه‌ای رویه‌های ریمانی.
یافتن تقریبی مجانبی برای تعداد ژئودزیک‌های ساده بسته بر روی رویه‌های ریمانی هذلولوی با طول داده شده . تعداد این ژئودزیک‌ها، بر اساس نتایج میرزاخانی، برای طول‌های کمتر یا مساوی ، رشدی مجانبی همانند دارند. در این فرمول، منظور از گونه رویه ریمانی مورد نظر است. این نتیجه، پیامدی از محاسبه حجمهای وایل-پترسون گفته شده در مورد 1 است.
اثباتی نو از حدس ویتن که پیش از آن توسط ماکسیم کانتسویچ در سال 1992 ثابت شده بود. میرزاخانی در اثبات جدیدش تفسیری نو از شمارش ژئودزیک‌ها در فضاهای پیمانه‌ای به دست می‌دهد.
در سال 2010، میرزاخانی، حدس «شار زلزله» ویلیام ترستن بر روی فضاهای تایشمولر را که مدتها پرسشی باز و بی پاسخ در ریاضی بود به اثبات رساند. این حدس می‌گوید که چنین شاری لزوماً ارگودیک می‌باشد.

میرزاخانی در سال 2014 به همراه الکس اسکین و امیر محمدی ثابت کرد که ژئودزیک‌های مختلط و بستارهای آنها، بسیار منظم هستند و نه بر خلاف انتظار نامنظم یا فراکتالی.به عبارت دیگر، بستارهای چنین ژئودزیک‌هایی جبری هستند و بنابراین، ویژگیهایی از جمله صلبیّت را دارا می‌باشند. اتحادیه جهانی ریاضی در مطلبی با نام «کار مریم میرزاخانی» این نتایج را چنین توصیف کرد: «یافتن این حقیقت، شگفت‌انگیز است که تصلب در فضاهای همگن، چگونه انعکاسی در فضاهای ناهمگنی همچون جهان فضای پیمانه‌ای دارد».

عدد اردیش او 3 است.

دریافت جایزه فیلدز

او در سال 2014 برنده مدال فیلدز شد که بالاترین نشان علمی رشته ریاضیات است و هر چهار سال یک‌بار به دانشمندان برگزیده زیر 40 سال اهدا می‌شود و از آن به نوبل ریاضیات نیز تعبیر می‌شود. وی نخستین زن و نخستین ایرانی بود که موفق به دریافت این جایزه گشت.

واکنش‌ها

توصیف رسمی کمیته مدال فیلدز: «چیره‌دست در گستره قابل توجهی از تکنیک‌ها و حوزه‌های متفاوت ریاضی، او تجسم ترکیبی کمیاب است از توانایی تکنیکی، بلندپروازی جسورانه، بینش وسیع و کنجکاوی ژرف.»
حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت ایران، در تاریخ 22 مرداد 1393 در پیامی که در صفحه فیسبوک وی نیز منتشر شد، ضمن تقدیر از میرزاخانی، دریافت مدال فیلدز را به وی تبریک گفت.
رضا فرجی‌دانا، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و محمدرضا عارف رئیس بنیاد پیشبرد علم و فناوری ایران در پیام‌های جداگانه‌ای موفقیت مریم میرزاخانی را در کسب برترین جایزه ریاضیات در جهان را به وی تبریک گفتند.
جیمز کارلسون از انستیتو ریاضیات کِلی (به انگلیسی: Clay Mathematics Institute)می‌گوید:
میرزاخانی در یافتن ارتباطات جدید، عالی است. وی می‌تواند به‌سرعت از یک مثال ساده به دلیل کاملی از یک نظریه ژرف و عمیق برسد.

رامین تکلو، استاد ریاضی دانشگاه ایلینوی شیکاگو، گفت: «مریم میرزاخانی حتی بدون گرفتن فیلدز هم در میان معروف‌ترین ریاضی‌دانان جهان بوده‌است.»
ریچارد داوکینز در حساب توییترش کسب جایزه فیلدز را به وی تبریک گفت.
یورگ کرامر، رئیس اتحادیه ریاضی‌دانان آلمان، و گونتر زیگلر، استاد ریاضی دانشگاه آزاد برلین، به میرزاخانی تبریک گفتند. همچنین نشریات آلمانی چون اشپیگل، فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ، زوددویچه تسایتونگ، تاگس اشپیگل و برخی رسانه‌های دیگر در مطالب جداگانه‌ای به این موضوع پرداختند.


عضویت در آکادمی ملی علوم آمریکا و فرهنگستان هنر و علوم
مریم میرزاخانی در مه سال 2016 به عضویت در آکادمی ملی علوم برگزیده شد. او نخستین زن ایرانی-آمریکایی است که به عضویت در این آکادمی برگزیده می‌شود.

وی در آوریل سال 2017 میلادی به عضویت آکادمی علوم و هنر آمریکا درآمد. مراسم معارفه او قرار بود در اکتبر همان سال برگزار شود.

زندگی شخصی
میرزاخانی علاقه‌ای به قرار گرفتن زیر ذره‌بین رسانه‌ها نداشت و مصاحبه‌های زیادی از او منتشر نشده است.

سلیقه سینمایی میرزاخانی بازتابی از ذات بدون مرز پژوهش اوست، که درگیر کاویدن «خصوصیات اشکال هندسی نامعمول» است. او می‌گوید: «گاهی مواقع احساس می‌کنم در یک جنگل بزرگ هستم و نمی‌دانم به کجا می‌روم؛ ولی به طریقی به بالای تپه‌ای می‌رسم و می‌توانم همه چیز را واضحتر ببینم. آنچه آن گاه رخ می‌دهد، واقعاً هیجان انگیز است.»

فیلم مورد علاقه او، داگویل، نگاهی خشن به آمریکای دوران رکود بزرگ است. وی گفته که در کودکی آرزو داشته نویسنده شود. او گفت: «وقتی که بچه بودم رویایم این بود که نویسنده شوم. هیجان‌انگیزترین لحظاتم را به خواندن رمان می‌گذراندم، در واقع هر چیزی را به دستم می‌رسید می‌خواندم.» در سال 1384 با همسرش یان واندراک ازدواج کرد، یان نیز دانشیار ریاضی دانشگاه استنفورد، و پژوهشگر سابق علوم کامپیوتر نظری مرکز تحقیقات آی‌بی‌ام و اهل جمهوری چک است و از او دارای یک فرزند به نام آناهیتا می‌باشد.

حادثه تصادف
در اسفند 1376، اتوبوس حامل دانشجویانِ ریاضی شرکت‌کننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی از اهواز، محل برگزاری مسابقه، راهی تهران بود. تیمِ متشکل از میرزاخانی، ایمان افتخاری و حسین نمازی در مسابقه رتبه اول کشور را کسب کرده بودند.در حادثه‌ای که پیش آمد، اتوبوس به دره سقوط کرد. شش دانشجوی ریاضی دانشگاه شریف،که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ریاضی ملی و بین‌المللی بودند، جان باختند. مریم میرزاخانی از جمله بازماندگانِ این سانحه بود.

بیماری و درگذشت
در تیر 1396 اعلام شد میرزاخانی به دلیل ابتلا به سرطان در بیمارستانی در آمریکا بستری شده‌است. میرزاخانی از چهار سال پیش‌تر به سرطان پستان مبتلا بوده و این سرطان به مغز استخوان وی سرایت کرده بود. پدر و مادر وی برای مراقبت از او به آمریکا رفتند. وی در 23 تیر 1396 در 40 سالگی در بیمارستانی در کالیفرنیا درگذشت.


نامگذاری‌های افتخاری
در 2 فوریه 2018 استلاجیک، شرکتی فعال در زمینه تصویربرداری و تحلیل دیدبانی زمین، میکروماهواره‌ای از سری گنوست (به اسپانیایی: ÑuSat)را به فضا پرتاب کرد که به افتخار مریم میرزاخانی نام‌گذاری شده‌است.
سیارک 321357 میرزاخانی به یاد او نامگذاری شد. نامگذاری افتخاری رسمی توسط مرکز بررسی ریزسیاره‌ها منتشر شد.

ایران

کتابخانه دانشکده ریاضیات دانشگاه شریف
به افتخار پرفسور میرزا خانی دانشمند ایرانی کتابخانه اصلی دانشکده ریاضیات شریف به نام ایشان نامگذاری شده است.

ساختمان آمفی‌تئاتر و کتابخانه دبیرستان فرزانگان 1 تهران
به افتخار مریم میرزاخانی،دانش آموخته این مرکز،در تیر ماه سال 1396 نام یکی از ساختمان های این دبیرستان موسوم به ساختمان آمفی‌تئاتر و کتابخانه،به ساختمان پروفسور مریم میرزاخانی تغییر یافت.

خانه ریاضیات اصفهان
خانه ریاضیات اصفهان، به افتخار این دانشمند زن بلند پایه ایرانی، در بیستم مرداد 1395 هیئت امنای خانه ریاضیات تصویب کرد تالار همایش‌ها و کنگره‌هایش در شهر علم اصفهان بنام وی، نامگذاری شود.

جوایز و افتخارات
مدال طلا. المپیاد جهانی ریاضی (هنگ‌کنگ 1994)
مدال طلا (با نمره کامل). المپیاد جهانی ریاضی (کانادا 1995)
همکار پژوهشگاه دانش‌های بنیادی، تهران، ایران از 1995 تا 1999
جایزه‌ی افتخاری دانشگاه هاروارد در سال 2003
جایزه‌ی برترین فارغ‌التحصیلان دانشگاه هاروارد در سال 2003
جایزه‌ی پژوهشگر برتر بنیاد ریاضیات کلی در سال 2004
جایزه ای‌ام‌اس بلومنتال در سال 2009
دعوت به کنگره بین‌المللی ریاضیات در سال 2010 برای سخنرانی در مورد «توپولوژی و سیستم‌های پویا و معادله دیفرانسیل معمولی»
جایزه ستر از طرف انجمن ریاضی آمریکا در سال 2013
انتخاب به عنوان یکی از ده فرد مهم سال 2014 از سوی مجله نیچر
جایزه بنیاد ریاضیات کلی در سال 2014
سخنران مدعو کنگره بین‌المللی ریاضی (2014)
مدال فیلدز سال 2014 سئول
عضویت در فرهنگستان علوم فرانسه در سال 2015
عضویت در مجمع فیلسوفان آمریکا در سال 2015
عضویت در آکادمی ملی علوم آمریکا در سال 2016
عضویت در فرهنگستان هنر و علوم در سال 2017.

1

بیوگرافی فرهاد مهرداد

بیوگرافی فرهاد مهرداد

فرهاد مِهراد (29 دی 1322 در تهران — 9 شهریور 1381، پاریس)معروف به فرهاد؛ خواننده، آهنگ‌ساز و نوازنده پاپ راک اهل ایران بود.فرهاد از خوانندگان صاحب‌نام راک ایرانی بود و نخستین آلبوم راک اند رول ایران را منتشر کرد.

نام اصلی: فرهاد مهراد

زادروز: 29 دی 1322 – تهران، ایران

اهل کشور: ایران

پدر: رضا – مادر: آمنه

درگذشت: 9 شهریور 1381 – پاریس، فرانسه

دین: اسلام

سبک ها: موسیقی پاپ فارسی، راک ایرانی

کار(ها): خواننده، آهنگ‌ساز و نوازنده

مدت کار: (1342-1357)– (1372-1381)

نقش های مرتبط: بلک کتس

سازهای برجسته: پیانو، گیتار

آنچه فرهاد را از دیگر همدوره‎هایش متمایز می‎کند، ترانه‎های پوچ‌گرا و فرهنگ خیابانی است که در موسیقی او متبلور شده‎است. این عناصر در ترانه «کودکانه» بیش از پیش نمود دارد.

او به عنوان یکی از سیاسی‌ترین خوانندگان ایران شناخته می‌شود.فرهاد در اوایل دهه 1350 شعرهایی با مضامین سیاسی می‌خواند و مدتی زندانی سیاسی بود. فرهاد بعداً از انقلابیون شد و در زمستان 1357 ترانه انقلابی «وحدت» را خواند، اما پس از انقلاب تا سال 1372 از ادامه کار منع شد.

از معروف‌ترین آهنگ‌های او می‌توان به «جمعه»، «کودکانه»، «وحدت»، «گنجشکک اشی مشی»، «شبانه» اشاره کرد. فرهاد آهنگ‎هایی نیز به زبان‎های غیرفارسی دارد.

زندگی‌
فرهاد 29 دی 1322 در تهران متولد شد. پدرش رضا مهراد، کاردار ایران در کشورهای عربی بود. فرهاد تا 8 سالگی که به همراه خانواده به تهران بازگشت در عراق زندگی می‌کرد.برادر بزرگ فرهاد ویولن می‌نواخت. یکی از دوستان برادرش متوجه علاقه فرهاد به موسیقی می‌شود و از خانواده فرهاد می‌خواهد که سازی برای او تهیه کنند. با اصرار برادرش یک ویولن‌سل برای او تهیه می‌کنند و تمرینات فرهاد آغاز می‌شود. ولی عمر تمرینات ویولن‌سل از 3 جلسه فراتر نرفت.

سالهای جوانی و شهرت
بعد از ترک تحصیل در کلاس یازدهم با یک گروه نوازنده ارمنی آشنا می‌شود و با استفاده از سازهای آنان به صورت تجربی نواختن را می‌آموزد و مدتی بعد به عنوان نوازنده گیتار در همان گروه شروع به فعالیت می‌کند. فرهاد دو سال نیز به انگلستان رفت و در آنجا با موسیقی پاپ آن سال‌های انگلستان آشنا شد.

پس از بازگشت به ایران فرهاد اولین اجرای موسیقی خود را در هتل ریمبو در خیابان ایرانشهر تهران اجرا کرد. سپس به اجرای برنامه در رستوران کوچینی ادامه داد و در آنجا به فرهاد بلک‌کَتس مشهور شد. در این دوران به خواندن آوازهایی از گروه‌های معروف موسیقی آن زمان از جمله بیتل‌ها، الویس پریسلی، و ری چارلز می‌پرداخت. در همین دوره ترانه «اگه یه جو شانس داشتیم» را برای دوبله فیلم بانوی زیبای من خواند که در فیلم استفاده شد.

در 1348 فرهاد برای ترانه «مرد تنها» (با آهنگ اسفندیار منفردزاده و شعر شهیار قنبری)در فیلم رضا موتوری (به کارگردانی مسعود کیمیایی)آواز خواند. این ترانه در سال 1349 هم‌زمان با اکران فیلم به شکل صفحه موسیقی منتشر شد. در 1350 ترانه «جمعه» (کار منفردزاده و قنبری)را برای فیلم خداحافظ رفیق (به کارگردانی امیر نادری)، در 1351 ترانه «خسته» را برای فیلم زنجیری، و در 1356 ترانه «سقف» (کار منفردزاده و ایرج جنتی عطایی)را برای فیلم ماهی‌ها در خاک می‌میرند خواند.

در اواخر دهه 1350 فرهاد با پوران گلفام ازدواج کرد و تا پایان عمر با او زندگی کرد.

تا سال 1357 و انقلاب ایران کنسرت‌های فراوانی داد. در بهمن 1357 هم‌زمان با انقلاب ترانه معروفش «وحدت» (آهنگ از منفردزاده، شعر از سیاوش کسرایی)را ضبط کرد.

پس از انقلاب مدت‌ها از کار منع شد تا بالاخره در 1369 آلبوم خواب در بیداری را منتشر کرد که چند ترانه فارسی و چند ترانه انگلیسی داشت. در این نوار فرهاد پیانو هم می‌نواخت و بعضی از آهنگ‌ها را هم خود ساخته بود. در 1374 نیز اولین کنسرت بعد از انقلابش را در کلن اجرا کرد.

در 1376 آلبوم وحدت او نیز منتشر شد که شامل ترانه‌های دهه 1350 او بود. در 1377 توانست در هتل شرق تهران کنسرت اجرا کند و آلبوم برف را نیز منتشر کرد.

سالهای پایانی و بیماری
پس از انتشار آلبوم «برف»، فرهاد درصدد تهیه آلبومی با نام «آمین» بود که ترانه‌هایی از کشورها و زبان‌های مختلف را در بر می‌گرفت. اما از مهرماه 1379 بیماری او جدی شد. فرهاد به بیماری هپاتیت سی مبتلا بود و در نتیجه عوارض کبدی ناشی از آن در خرداد 1381 برای درمان به لیل در فرانسه رفت و در 9 شهریور همان سال پس از مدتی اغما در بیمارستان، در سن 59 سالگی درگذشت و در 13 شهریور در گورستان تیه (قطعه 110، ردیف 7، سنگ 23)در پاریس دفن شد. پس از درگذشت فرهاد، مجموعه آثار و فیلم مستندی از او منتشر شد.

پخش آهنگها از صدا و سیما
تعدادی از ترانه های فرهاد در سالهای اخیر پخش شد که با واکنش خانواده وی روبرو شد و با شکایت انها از ادامه پخش اهنگها جلوگیری شد.

سه مطلب به مناسبت فوت فرهاد
س. باستان

…می اندیشم که شاید خواب بوده ام

می اندیشم که شاید خواب دیده ام

خواب بوده ام، خواب دیده ام

اما همه چیز یکسان است و

با این حال نیست … (از آلبوم برف)

مطلب اول: اوائل سال میلادی به یاد فرهاد، مطالبی کوتاه قلم زدم و هنگامیکه وی در بستر بیماری بود یادش را گرامی داشتم چون معتقدم انسان ها را باید قبل از مرگ یادشان کرد. این مطالب کوتاه را برای بیش از بیست سایت ایرانی ارسال داشتم، تا ایرانیان در سراسر دنیا بدانند فرهادی داریم که بیش از اینها قابل ارج است! من فرهاد را شخصا نمی شناسم و هیچگاه هم فرصتی نبود که او را از نزدیک ملاقات کنم با اینکه آرزوی من بود.

من تنها با کلام و موزیک او آشنائی دارم چون به بخشی از زندگی من تبدیل شده و باآثارش زندگی کردم. خود را مدیون کلام و موزیک وی میدانم وفکر می کنم در این مورد خاص، خویش را تنها حس نمی کنم. مطالب ارسالی را غیر از سایت های مهدیس و گویا که جرات کردند! هیچ سایت ایرانی مندرج نکرد! شاید دوستان معتقدند انسانها را بعد از مرگ باید یادشان کرد! و چنین شد! همان سایت هائی که مطالب را درج نکردند!

از یکشنیه گذشته بعداز فوت فرهاد، مطالبی راکه به یاد او نوشته شد! در سطح وسیع چاپ کردند! جای شکرش باقی است! در هر حال جای گله ای نیست. تذکری است زیرا ما ایرانیان عادت داریم در زمان حیات فرزندانمان، سکوت کنیم و در هنگام وفات سخن برانیم و قلمفرسائی کنیم! این مرده پرستی ما تاریخی کهن دارد! و آن را هم بخوبی میدانیم!

…تا قاصد میلیون ها لبخند گردم

تابستان، مرا دربر خواهد گرفت

و دریا دلش را، خواهد گشود

زمان در من خواهد مرد

و من بر زمان

خواهم خفت.(از آلبوم برف)

مطلب دوم: در این مطالبی که به یاد او نوشته شد، گاهی از واژه پاپ(pop)استفاده شد که البته مدت ها است موزیک ضربه ای ایران به این نام نامیده می شود، لذا بهتر دیدم قبل از اینکه وارد سبک موزیک فرهاد شوم (چون تعدادی از این نویسندگان، فرهاد را بعنوان خواننده پاپ میشناسند!)چند سطری از درک خودم را نسبت به موزیک پاپ یا پاپ ایرانی، توضیح دهم! موزیک مدرن ایران از اوائل سالهای چهل تحت تاثیر موزیک بیت(beat)و گروه هائی مانند بیتلز و رولینگ استونز و انیمالز…در ترکیب چهارو یا پنج نوازنده شکل گرفت! پیشگامان این سبک موزیک در ایران گروه اعجوبه ها، بلک کتز، تک خالها …بودند! تا ظهور گروه پینک فلوید و جنسیس و تا اندازه ای مودی بلوز که آغازی برای سبک موزیک پاپ بود!

گروه های پیشگام ما(تا تشکیل گروه های جدید تر در سالهای پنجاه!)موزیک این گروه ها را تقلید می کردند! گاهی نیز از کلام فارسی استفاده می شد! فرهاد با گروه بلک کتز فعالیت هنری خویش را آغاز کرد! و بیشتر آهنگهای ری چارلز را اجرا می کرد! از سالهای پنجاه به بعد موزیک پاپ در اروپا خصوصا انگلیس ظهوری اعجاب انگیزداشت که با شروع آن به دوشاخه تبدیل شد! آنانی که به سرعت آن عشق میورزیدند تحت لوای راک فعالیت کردند! و گروه هائی نظیر هو، دیپ پرپل، بلک سابت … را تشکیل دادند!

اما سبک پاپ همچنان دوام یافت و طرفدارانش را داشت! در کشور مااز اوائل سالهای پنجاه گروه هائی تشکیل شد که تحت تاثیر راک انگلیسی بود. گروه هائی نظیر فرندز، چیکنز و غیره از آنان تقلید می کردند! فستیوال وداستاک در روحیه هنری آن زمان تاثیر بسزائی داشت! گروه هائی هم مانند شیکاگو، دورز، سانتانا و خصوصا دیپ پرل بخاطر هنرنمائی گیتار ریچی بلک مور از محبوبیت خاصی برخوردار بودند! پاپ در ایران به علت پیچیدگی آن از یکطرف و کامل نبودن وسائل موسیقی در آن دوره بسیار کم تقلید شد! من گروهی را نمیشناسم که در تهران از جنسیس و یا پینک فلوید (بانیان سبک پاپ)تقلید کرده باشند!

البته شاید چند آهنگی که کمی سادتر بود تقلید می شد اما بطور کل پاپ در ایران جان نگرفت! اما راک تا قبل از انقلاب فعالیت می کرد! از همان اوائل سالهای پنجاه با منحل شدن گروه های بیت آن موقع، کلام فارسی با موزیک تحت تاثیر اروپا و آمریکای لاتین آغاز شد! که بیشتر در ترکیب گروهی نبود بلکه بیشتر تک خوانی بود! شاید برای بعضی چون واژه پاپ از popularity (مردمی)مشتق می شود! موزیک مدرن امروزی را هم پاپ نامیدند! و واژه ایرانی را پسوند آن کردند! در صورتی که موزیک مدرن ما با بیت(موزیک رایج سالهای شصد میلادی)یا موزیک ضربه ای شروع شد و تا بحال ادامه دارد!

و این موزیک هیچگونه سنخیتی با موزیک پاپ ندارد! موزیکی که امروز میشنویم بیشتر تحت تاثیر موزیک عربی، یونانی، ترکی، آمریکای لاتین است و شالوده آن همان بیت یا موزیک ضربه ای سالهای شصد اروپائی است! ما همان اشتباه را در مورد موزیک آقای ویگن کردیم و او را سلطان جاز ایرانی نامیدیم، با وجودی که موزیک ایشان به هیچ وجه با سبک جاز همخوانی ندارد! و در طبقه بندی همان موزیک ضربه ای امروز است که میشنویم!

اگر کلام فارسی این سبک موزیک امروزی را بر داریم و متن موزیک را به تنهائی گوش دهیم، درک آن راحت تر خواهد بود! در اینجا قصد آن نیست که موزیک امروزی خودمان را محکوم و یا رد کنم! هر موزیکی چون به سلیقه مربوط می شود! طبیعتا شنوندگان خاص خویش را هم دارد! توضیح آن را لازم دانستم که ما از مفاهیمی استفاده می کنیم که در اروپا و آمریکا طبقه بندی شده و جای خود را دارد! ما نمی توانیم خواننده ای که احیانا سنتی نمی خواند! بی محابا وی را خواننده پاپ و یا راک و یا جاز بنامیم! همانطور که در بالا ذکر شد! اگر از پاپ برداشت مردمی داریم! پس باید موزیک خانم سوسن و یا آغاسی را هم بعلت محبوبیت مردمی آن((پاپ))بنامیم!؟ در همان واژه مدرن یا امروز بمانیم که هم مفهومی گسترده دارد و جای گله اش کمتر است!

پا در زنجیر پرواز می کنم

با غم های درون اوج می گیرم

با شکست هایم به پیش می تازم

با اشک هایم سفر می کنم. (از آلبوم برف)

مطلب سوم: اما در مورد مردی که اکنون در میان ما نیست. اما یادش در قلب ما است. فرهاد مهرداد خواننده،آهنگساز و نوازنده با ارزش و محبوب کشور ما. با صدای فرهاد اولین بار در کوچینی تهران آشنا شدم که پشت پیانو نشسته بود و با گروه بلک کتز، آهنگی از ری چارلز را اجرا می کرد! تحت تاثیر قرار گرفتم! کلام انگلیسی متن را بی نظیر ادا می کرد چون به زبان انگلیسی تسلط و آشنائی داشت!

مدتی گذشت که خبر انتشار صفحه جمعه در تهران غوغائی به راه انداخت! چاپ اول این صفحه با فروشی غیر قابل انتظار روبرو شد. برای اولین بار بود که فرهاد کلام فارسی را انتخاب می کرد! جو سیاسی آن روز حال و هوائی دیگر داشت! جوانان بیشتر به سیاست علاقه پیدا کرده بودند! سازمان های چریکی شکل گرفته بود! و طبیعی بود که فرهاد رابطه خود را با جوانان علاقمند بیشتر کرده بود!

پخش آهنگ جمعه از رادیو ایران ممنوع شد! اما ما که ترس بخود راه نمی دادیم! صفحه آن را تهیه کرده و با یکدیگر به بحث و تفسیر می پرداختیم و آهنگ را زمزمه می کردیم! سنگ بنای موزیک و کلام اعتراضی را فرهاد با آهنگ جمعه (کار آقای منفردزاده و کلام آقای شهریار قنبری)گذاشت. فرهاد با اجرای آهنگ جمعه از سبک موزیک ضربه ای خارج شد و به دنیای شانسون chansonفرانسوی نزدیک شد.

به نظر من فرهاد تا آخرین آلبومش برف این سبک را ادامه داد! برای آشنائی بیشتر با این سبک می شود به کار خواننده هائی نظیر لئو فررLeo Ferre و ایومونتان Yves Montandهنرپیشه و خواننده فرانسوی و پال کنته ایتالیائی و کنستاتین وکرKonstantin Wecker و ولف بیرمن Wolf Biermann آلمانی یا جورج موستاکی Georges Moustaki یونانی رجوع کرد!فرها د اگر چه گاهی موزیک و کلام انگلیسی را اجرا می کرد! اما از این سیک بیرون نیآمد! وی هم از پیشگامان شانسون وهم موزیک بیت در ایران بود! موزیک و کلام فرهاد به هیچ وجه در طبقه بندی پاپ (پاپ ایرانی)نبوده و نیست!

بحث این مطلب برای علاقمندان وی باز است! در مورد موزیک و کلام وی می توان از مفهوم مدرن استفاده کرد که چنین نیز بود! اما چون پاپ طبقه بندی خاص خویش را دارد! هیچگونه سنخیتی را من در مورد سبک وی و موزیک پاپ نمی بینم! همانطور که توضیح داده شده موزیک مدرن امروزی ما هم از پوسته سبک بیت خارج نشده است! اگر چه به اشتباه آن را پاپ ایرانی می نامیم! یادش گرامی باد.

عکس کودکی فرهاد مهرداد

0

بیوگرافی منیرو روانی‌پور

بیوگرافی منیرو روانی‌پور

منیرو روانی‌پور (زاده 2 مرداد 1333، بوشهر)نویسنده ایرانی است. بیشتر داستان‌های وی در جنوب ایران می‌گذرد و فضای آن برآمده از طبیعت و مردم جنوب ایران است. داستان «رعنا» ی وی از مجموعه نازلی، در دوره سوم (1382)جایزه گلشیری برگزیده شده‌است.

زندگی
منیرو روانی پور در کوی جفره ماهینی بندر بوشهر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر گذراند و در دانشگاه شیراز روانشناسی خواند. سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در رشته علوم تربیتی از دانشگاه ایندیانا کارشناسی ارشد گرفت.

روانی‌پور از سال 1360 داستان‌نویسی را شروع کرده‌است و اولین کتابش، کنیزو، در سال 1367 منتشر شد. پس از آن تعداد زیادی داستان کوتاه و چند رمان نوشت. داستان رعنا از مجموعه نازلی، در دوره سوم 1382 جایزه گلشیری برگزیده شده‌است.

روانی‌پور در کلاس‌های داستان‌نویسیِ خود با بابک تختی، پسر پهلوان تختی آشنا شد و ازدواج کردند. بابک تختی ناشر نشر قصه است و فرزندشان غلامرضا حاصل این ازدواج می‌باشد.

در سال 1379 روانی‌پور یکی از شرکت‌کنندگان کنفرانس برلین بود. قهرمان داستان زن فرودگاه فرانکفورت نیز زنی است که قرار بوده در کنفرانس برلین داستان بخواند، اما با مشکلاتی که در حاشیه کنفرانس به‌وجود می‌آید فرصت داستان‌خوانی را از دست می‌دهد و علاوه بر آن در کشورش نیز او را برای حضور در این کنفرانس مورد شماتت قرار می‌دهند.

روانی‌پور در سال 1385 از اولین حامیان «کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان» در ایران بود.

وی از دسامبر 2006 با خانواده‌اش در آمریکا به سر می‌برد.

بررسی آثار
هرچند سبک و زبان نویسنده در طول سالها تغییر می‌کند، دغدغه‌های او ثابت هستند؛ عناصر ویژه داستانی، طبیعت حاکم بر فضای داستان‌ها و نقش برجسته زن‌ها، از همان کتاب اول در داستان‌ها حضور دارند. بعضی از شخصیتهای داستانی مانند مریم یا گلپر نیز در داستان‌های مختلف روانی‌پور بارها ظاهر می‌شوند.


داستان‌های بلند

1368 - رمان اهل غرق
1369 - دل فولاد
1378 - رمان کولی کنار آتش
داستان‌های کوتاه و مجموعه داستان
1355 - گنجشک و آقای رئیس‌جمهور
1367 - کنیزو
1369 - سنگ‌های شیطان
1372 - مجموعه داستان سیریا، سیریا
1380 - زن فرودگاه فرانکفورت
1381 - مجموعه داستان نازلی


کودکان
گنجشک و آقای رئیس‌جمهور
ترانه‌های کودکان

0

بیوگرافی یانگ ژی

بیوگرافی یانگ ژی

نام اصلی: یانگ ژی / 杨紫 / Yang Zi
نام های دیگر: Andy Yang
تاریخ تولد: 6 نوامبر 1992
محل تولد: پکن. چین
ملیت: چینی
تحصیلات: Beijing Film Academy
پیشه: بازیگر. خواننده
سال های فعالیت: 1999 تاکنون
کمپانی اسپانسر: H&R Century
همسر: Qin Junjie

زندگینامه

یانگ ژی متولد 6 نوامبر 1992 یک هنرپیشه اهل چین است.او یکی از ستارگانی است که حضورش در فیلم‌ها، تضمین‌کننده فروش بالای آنها در گیشه است.بصعضی از فیلم هایی که یانگ در ان ایفای نقش کرده. خانه با کودکان و نوجوانان (2005)، نبرد چانگشا (2014)، اود شادی (2016)و آرزوهای شریف (2016)است.


یانگ در ناحیه فانگشان (پکن)متولد شد و در آنجا به آکادمی فیلم پکن پذیرفته شد. یانگ ابتکار عمل خود را در Ru Ci Chu Shanر(1999)نشان داد. و در سال 2002، یانگ نقش کوچکی را به عنوان کنسرت دونگو در Xiaozhuang Epic بازی کرد، که نینگ جینگ را به عنوان استیو مما ستاره گذاری کرد. در سال 2003، یانگ اولین فیلمش را در «دفتر خاطرات دخترانه» بازی کرد و نامزد بهترین بازیگر جوان در جوایز فیلم Tongniu شد.

یانگ برای اولین بار در سال 2005 برای بازی Xia Xue در سریال تلویزیونی Home With Kids حضور یافت. این مجموعه در رتبه بندی چین در رتبه اول قرار گرفت و جایزه تلویزیونی برجسته تلویزیونی (برای کودکان)را در جایزه های Flying Apsaras و جوایز طلای عقاب به دست آورد. یانگ نقش خود را به عنوان Xia Xue در عاقبت خانه با کودکان 2 تصحیح کرد. در سال 2008، یانگ اولین آلبوم انفرادی خود را با نام Home With Snow منتشر کرد. او همچنین دوبله صدا را برای فیلم انیمیشن (بسیاری از مشکلات ما)Xiaotiao انجام داد.

در سال 2013، برای عملکردش در فیلم Insisrence، یانگ بهترین جوایز طلایی فینیکس به دست آورد او همچنین در گل در مه، باری دیگر معروف شد که توسط نویسنده مشهور چیانگ یئو نوشته شده است.
یانگ سپس در اولین فیلم جنگی خود از نبرد چانگشا (2014)، به کارگردانی Magnolia برنده جایزه کنگ Sheng شد. این مجموعه تلویزیونی بهترین نمایش در سال 2014 در Douban بزرگ بود که در اواسط ژوئیه 2014 منتشره شد. یانگ پس از رقابت Yangko Danceر(2015)در داستان عاشقانه جاسوسی رأی های عالی را دریافت کرد و مورد ستایش قرار گرفت.

Filmography
2003 The Law of Romance
2004 Girl's Diary
Lao Fei 2004
An Old Record 2004
Dad Wants to Divorce 2004
The Quiet Lady 2004
2007 The Last Fragrance
2008 I Am a Fan
2009 Boy and Girl
2010 Money Makes Trouble
Third Class Fifth Class 2010
Death and Glory in Changde 2010
2012 Mother's Call
Insisrence 2012
2014 King Tea Storm
2015 Where Are All The Time
2016 Papa
Crying Out In Love 2016
2017 A Paper

0

بیوگرافی رحیم شهریاری

بیوگرافی رحیم شهریاری

رحیم شهریاری در سال 1349 در محله شنب غازان تبریز به دنیا آمد. از همان دوران کودکی علاقه خود را با خواندن سرود و آهنگ‌های آذربایجانی نشان داد و همزمان با تحصیل در دانشگاه نزد یوسف عظیم زاده، ساز قارمان را فرا گرفت و از استادان جمهوری آذربایجان بهره فراوانی جست.

از سال 1368 با ارکسترهای مختلف همچون سهند (به سرپرستی رشید وطن‌دوست)و هلال احمر تبریز، دانشگاه آزاد و غیره همکاری داشته‌است.

در سال 1375 با تشکیل گروه آراز کنسرت‌های متعددی را در داخل و خارج از کشور داشته و آلبوم‌های گلمدین، یالان دنیا، هایدی سویله، ریحان، آرزو قیزیم، بیاض گئجه لر، ایپک، سن سیز، وفاسیز، آغلاما، عصرین گوزلی، خبرین یوخدور، گئتمه قال، گوزللرین گوزلی، کیم بیلیر، یاواش یئری و سنه گوره از جمله فعالیت‌های اوست.

نام اصلی: رحیم شهریاری

تولد: 1349

محله شنب غازان, تبریز

ملیت: ایران

سازهای برجسته: آکاردئون

قصه موسیقی برای شما از کجا شروع شد؟

پدربزرگ من از جمهوری آذربایجان و از عاشیق های موسیقی آذری بود و بعد از مدتی به ایران مهاجرت کردند. به طور کلی این نوع موسیقی در خون ما در جریان بود و به من و برادرانم به ارث رسید. زمانیکه کودک بودیم در کنار پدر و پدربزرگم مشغول تمرین در حوزه موسیقی بودیم و از همان کودکی با موسیقی رشد کردیم و بزرگ شدیم.زمانیکه وارد دبستان شدم اوایل انقلاب بود و در کلاس سرودهای محلی می خواندم و معلم ها همیشه من را تشویق می کردند به همین دلیل قصه موسیقی برای من از همان جا آغاز شد و تا به الان ادامه یافته است.البته فقط من موسیقی را از پدربزرگم به ارث نبردم بلکه برادر کوچکم در ترکستان کلارینت می نوازد و برادر بزرگم هم صدای خوبی دارد.

درباره اولین ترانه ای که به صورت رسمی خواندید صحبت کنید.

سال 1373 خدمت سربازی را می گذراندم و زمانیکه که به مرخصی آمدم ترانه ای را نوشتم و تنظیم کردم که اسم آن را ” آنا ” گذاشتم و به صورت آزمایشی آن را به صدا و سیما دادم که از من خواستند به صدا و سیما بروم و این قطعه را با صدای خودم بخوانم. در نهایت رضا رضوی این قطعه را تنظیم کرد و سپس آن را ضبط کردیم که بارها از صدا و سیما و رادیو پخش شد که این قطعه اولین اثر باکلام من بود. من معتقد هستم این قطعه بسیار برای من خوش یمن بود زیرا به اسم مادر خوانده شده بود.همچنین الان هم بعد از 19 سال در کنسرت ها بیشترین طرفدار را دارد و همه مشتاق هستند که این قطعه خوانده شود.

گروه آراز چگونه شکل گرفت؟

من در گروه سهند به سرپرستی رشید وطن دوست فعالیت می کردم و در آن زمان جوان و مغرور بودم و تازه از دانشگاه تبریز فارغ التحصیل شده بودم. بعد از اینکه دانشگاه را به اتمام رساندم به تهران آمدم تا کاری متفاوت انجام دهم به همین دلیل با رشید وطن دوست صحبت کردم تا گروه سهند را با ترکیب جدید به صحنه ببریم اما متاسفانه موافقت نشد و من از گروه سهند جدا شدم.سپس با بچه های گروه سهند و تعدادی دیگر گروهی به نام ” آراز ” تشکیل دادم. به خاطر اینکه دوست داشتیم از نوازنده های جمهوری آذربایجان در ترکیب گروه استفاده کنیم به همین دلیل از نوازندگان آذربایجان دعوت کردیم. همچنین نام آراز را برای گروه انتخاب کردیم زیرا به معنای رود ارس است و رود مشترک بین ایران و جمهوری آذربایجان است. اولین بار که جشنواره موسیقی پاپ در ایران برگزار شد ما هم به عنوان پاپ آذری به صحنه رفتیم و این کنسرت به دلیل استقبال مخاطبان دوباره تمدید شد.همچنین من همیشه تاکید داشتم که پاپ مطلق نباشیم بلکه پاپ و محلی در کنار هم اجرا شود به همین دلیل گروه آراز ترکیبی از موسیقی محلی و موسیقی پاپ است. گروه آراز سازهای محلی را با سازهای مدرن ادغام کرده است تا حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد. البته قبل از گروه آراز (رشید بهبود اف)این نوع موسیقی را در سی سال پیش در جمهوری آذربایجان ارائه داده بود اما به این صورت نتوانست در میان مردم رخنه کند.همچنین تمام تلاش ما این بود که جوانان را به سمت این نوع موسیقی جذب کنیم. موسیقی محلی بسیار گنجایش دارد و به همین دلیل می توانیم با هر نوع سبکی آن را ادغام کنیم و مهم ترین اقدام این گروه این بود که با نشان دادن حافظ و مولوی می توانیم راه نیما را ادامه داد.

در کنسرت های شما هم آذری زبانان وهم فارسی زبانان شرکت می کنند، فکر می کنید مخاطبان به چه دلیل جذب کنسرت های شما می شوند؟

به طور کلی موسیقی ایران و آذربایجان با یک دیگر عجین شده است و این موضوع اصلا قابل انکار نیست و به هر حال این زبان در ایران رایج شده است. همچنین موسیقی آذری نوای بسیار دلنشینی دارد و شانس ما این است که در این سبک کار می کنیم به همین دلیل آلبوم ها و کنسرت ها مورد توجه مخاطبان قرار می گیرد.همچنین بسیاری از فارسی زبانان با این نوع موسیقی خاطره دارند و وصلت های بین هموطنان سبب شده است این زبان فراگیر شود، ماهم سعی کردیم که موسیقی اصیل آذری را که فقط آذری زبان آن را متوجه می شوند زیاد به کار نبریم زیرا می خواهیم این زبان برای دیگر اقوام نیز ملموس شود و فکر می کنم گروه آراز در این راه موفق شده است و استقبال مخاطبان نشان دهنده این است که گروه آراز راه درستی را انتخاب کرده است. همچنین آخرین آماری که از وزارت کشور دارم این است که هفت هزار نفر به کنسرت آمدند که 30 درصد آنها فارسی زبانان بودند.

خودتان آهنگسازی قطعات را بر عهده دارید؟ درباره اولین آلبوم گروه آراز صحبت کنید.

در آلبوم های گروه آراز بیشتر قطعات از ساخته های خودم است البته گاهی اوقات از آثار هنرمندان برجسته نیز استفاده می کنیم.اولین آلبوم با عنوان گلمدین (نیومدی)منتشر شد. همان طور که قبلا اشاره کردم سال 1373 سرباز بودم و این آلبوم را در تبریز ضبط و آماده کردم که شامل تکنوازی گارمان بود. همچنین شادروان بیژن داداشی با من در این اثر موسیقایی همکاری کرده بود که تنظیم و نوازندگی این آلبوم را بر عهده داشت.زمانیکه کار این آلبوم به اتمام رسید استاد بیژن داداشی برای معالجه قلبشان به کانادا رفت اما متاسفانه ایشان در همانجا در گذشتند. به همین دلیل من به احترام ایشان اسم این آلبوم را نیومدی گذاشتم. بعد از آنکه قطعه مادر را خواندم به این نتیجه رسیدم که موسیقی آذربایجان نیاز به یک صدای جدید دارد به همین دلیل 9 قطعه در خانه با صدای خودم ضبط کردم و زمانیکه به کنگره آذربایجان در کالیفرنیا رفتم این سی دی را با خودم بردم تا نظر آذری زبانان را درباره این اثر بدانم. به همین دلیل در آنجا هرکسی که این آلبوم را می شنید از ما می خواستند تا این اثر را به آنها هم بدهیم زیرا برای همه تازگی داشت و سبک نوینی بود. همچنین بعد از استقبال مردم تصمیم گرفتم زمانیکه به ایران برگشتم این اثر را به صورت رسمی منتشر کنم و همانجا این اثر را به کمپانی های امریکایی دادم که این اثر از همانجا پخش شد و زمانیکه به ایران بازگشتم کپی های آن در دست همه بود و پس از مراحل اخذ مجوز به نام (بیاض گئجه لر)آن را روانه بازار موسیقی کردم.

خیلی ها معتقد هستند که شما ترک معتصب هستید، نظرتان دراین باره چیست؟

قطعا همین طور است کسی که به قومیت خودش تعصب نداشته باشد به کشورش علاقه ای ندارد. من تبریز را دوست دارم چون ایران را دوست دارم و در کنسرت ها مخاطبان متعصب تر می آیند و بیشتر مواقع اگر دو قطعه را به فارسی معرفی کنم اعتراض می کنند اما همیشه سعی می کنیم کسی از ما دلگیر نشود.

وضعیت موسیقی را چطور ارزیابی می کنید؟

به طور کلی وضعیت موسیقی نامتعادل است یعنی اینکه در یک دوره خوب و در یک دوره بد می شود. از زمانیکه خواننده های لس آنجلسی با ویدئو و شوهای موسیقی به خانه های مردم راه پیدا کردند فضای نامناسبی را به وجود آوردند، همچنین زمانیکه فضای موسیقی بسته می شود موسیقی زیر زمینی رشد می کند. به نظر من در یک دوره ای وزارت ارشاد فضاهای مناسبی را به وجود می آورد و خواننده های معتبری را به جامعه هنری معرفی می کند. به عنوان مثال بنیامین، احسان خواجه امیری، حمید عسگری و…. در سال چندین بار در خارج از کشور کنسرت برگزار می کنند که نشان دهنده این است که آنها در کار خود موفق هستند. استاد شجریان و اساتید موسیقی نیز جایگاه ویژه ای دارند که باید مانند این بزرگان دوباره پرورش یابد. در جهان یک موسیقی مدرن در حال شکل گیری است که نمی توانیم از آن غافل شویم زیرا جوانان موسیقی متناسب با حال و هوای خود را دوست دارند.جوانان امروزی بیشتر به سازهای الکترونیک گرایش دارند پس باید به این موضوع توجه بیشتری شود. همچنین جوانان ما با جان و دل کار می کنند اما گاهی مواقع با مشکلاتی از قبیل ندادن مجوز روبه رو می شوند و این موضوع باعث دلسردی آنها می شود. به عنوان مثال چندین سال پیش یک جوان هنرمند نتوانست مجوز آلبوم خود را بگیرد و این موضوع سبب شد تا به صورت غیرمجاز فعالیت کند.حتی پول های زیادی از این طریق کسب می کند. اما خواننده ای که 15 سال زحمت کشیده است به خاطر یک اثر که مجوز نگرفته است از عرصه موسیقی کنار می رود.در دوره آقای مرادخانی دوره شکوفایی موسیقی پاپ و سنتی بود و زمانیکه آقای میرزمانی مسئولیت دفتر موسیقی را بر عهده گرفت همه خوشحال بودند زیرا معتقد بودند یک نفر از جنس موسیقی آمده و حرف ما را می فهمد البته معایب و محاسنی به وجود آمد که امیدواریم با کمک آقای پاشایی این مشکلات برطرف شود زیرا ایشان با یک طرز تفکر جدید آمده و امیدواریم به کمک هم یک مقدار از نا به سامانی های موسیقی را برطرف کنند.همچنین موسیقی باید به فرهنگ مردم تزریق شود که تنها از طریق حمایت وزارت ارشاد و رسانه ملی میسر می شود.

به نظر شما بی توجهی به موسیقی فقط از سوی مسئولین است؟

به طور کلی فرهنگ سازی وظیفه رسانه ملی و وزارت ارشاد است. به نظر من مخاطبان تقصیری ندارند به همین دلیل بدون آنکه بدانند با کپی کردن آثار یک هنرمند دزدی می کنند. حق کپی رایت باید از رسانه ملی به مردم ابلاغ شود تا سی دی های اورجینال تهیه کنند. زمانیکه فرهنگ سازی نمی شود به راحتی و بدون هزینه اثر مورد نظر خود را کپی و دانلود می کنند. در صورتیکه مخاطبان باید بدانند یک هنرمند زحمات زیادی برای انتشار یک اثر موسیقایی می کشد و این کار به منزله نابودی هنرمندان و موسیقی است. همان طور که قبلا هم اشاره کردم مخاطب بی تقصیر است زیرا در خارج از کشور فرهنگ سازی به درستی انجام شده است و مخاطبان کپی کردن را غیرقانونی و غیر اخلاقی می دانند. ایران یک کشور متمدن و فرهنگ دوست است به همین دلیل باید دست به دست هم دهیم و از موسیقی حمایت و پشتیبانی کنیم.

وضعیت رسیدگی به هنرمندان موسیقی را چطور ارزیابی می کنید؟

در برهه ای از زمان هنر ایرانی مصادف با انقلاب و جنگ شد. اولویت های بالاتری برای دفاع لازم بود. زمانیکه جنگ تمام شد توقع تمام هنرمندان این بود که وزارت ارشاد و صدا و سیما به هنرمندان رسیدگی کند. ما نمی توانیم بگوییم به هنرمندان اصلا رسیدگی نمی شود زیرا یک قدم مثبت در این زمینه بیمه کردن هنرمندان بود که توسط خانه موسیقی انجام شد. همچنین یک عده دیگر تحت حمایت صندوق حمایت از هنرمندان هستند اما 50 درصد از هنرمندان از یاد رفته اند و یا اگر از یاد مسئولین نرفته اند به دلیل کمبود بودجه نمی توانند به آنها کمکی کنند. همچنین تعاونی مسکن در حال راه اندازی است که این موضوع می تواند امید را در دل هنرمندان زنده کند.

به نظر خودتان شما نوازنده خوبی هستید یا خواننده خوبی؟

من همیشه در کنسرت هایم بیشتر می خوانم و 90 درصد مخاطبان صدای من را دوست دارند، همچنین زمانیکه تکنوازی می کنم تمام سالن به هم می ریزد و این موضوع نشان دهنده استقبال مردم است. به نظرم در زمینه خوانندگی و نوازندگی موفق هستم و در این زمینه مخاطبان هم باید نظر خود را بگویند.

چه اصولی برای ماندگاری یک اثر لازم است؟

کشور ما در یک زمانی از نظر سیاسی و اجتماعی فضای آرامی را سپری می کرد و مردم خیلی ساده تر بودند، همچنین نیرنگ و پلیدی در کار نبود، ساده شعر می گفتند و ساده آهنگ می ساختند. با اینکه با خش خش ریل ها یک اثر ضبط می شد اما زمانیکه آن قطعه را می شنیدیم در دل و جان همه نفوذ می کرد و در ذهن ها ماندگار می شد چون ریا نبود اما امروزه در موسیقی تزویر زیاد شده است و با توجه به اینکه صداهای الکترونیکی در موسیقی نفوذ کرده سبب شده است صداها از حالت واقعی دور شود و به صداهای ساختگی نزدیک شود به همین دلیل یک اثر با وجود ساختگی بودن کمتر ماندگار می شود. به نظر من 10 درصد از موسیقی های امروزی ماندگار می شود و بقیه به حالت روزمرگی درمی آید، همچنین یک ترانه خوب با اساس و پایه می تواند در ذهن ها ماندگار شود.

تدریس هم می کنید؟

خیر، زیرا کارهای من کمی بی نظم شده است. در گذشته چند شاگرد داشتم که با آنها گارمان و آواز تمرین می کردم اما الان به دلیل اینکه کمی سرم شلوغ شده است فرصتی برای تدریس موسیقی باقی نمی ماند.

آیا کار هنری سفارش گرفتید؟

یادم می آید یک بار در انتخابات یک اثر سفارشی به من پیشنهاد شد که خواندم و اجرا کردم. همچنین الان هم چندین کار از صدا و سیما تبریز سفارش شده است که برای یک سریال تلویزیونی است اما به دلیل حجم زیاد کارها نمی توانم این وظیفه را بر عهده بگیرم.

مهم ترین مشکل خوانندگان ما از نظر شما چیست؟

مهم ترین مشکل خوانندگان ما این است که اگر این خوانندگان را در فضای یک جامعه اسلامی تصور کنیم باید خیلی از نکات ضروری و با اهمیت را رعایت کنند. در کنسرت ها هیجان و نظم سالن را کنترل کنند به همین دلیل کمتر پیش می آید که یک خواننده احساس راحتی و آرامش کند. به نظر من الان مشکلات زیادی وجود ندارد و فقط باید خواننده طرز تفکر ایدئولوژی داشته باشد زیرا فرهنگ یک ملت به کمک صدای آن به گوش همه می رسد، همچنین حتی مسئولیت تمامی نوازندگان به عهده آن خواننده است که این موضوع کار را برای خواننده مشکل می سازد.

علت اینکه چرا خواننده ها بیشتر تقلیدی می خوانند و هیچ گونه خلاقیتی در آثار آنها دیده نمی شود، چیست؟

بعضی خواننده ها فقط اسم خواننده را یدک می کشند و بیشتر آرتیست هستند که از دیگران تقلید می کنند و می خواهند بدون آنکه زحمت بکشند راه چندین ساله را یک شبه طی کنند اما وزارت ارشاد و نهادهای دولتی باید دقیق تر به این موضوع نگاه کنند تا در موسیقی دچار تقلیدزدگی نشویم. البته این خوانندگان هم تقصیری ندارند و زمانیکه می بینند صدایشان به یک خواننده مشهور شباهت دارد سعی می کنند مانند آن بخوانند تا در ذهن ها ماندگار شوند در صورتیکه این کار اشتباه و نادرست است زیرا در نهایت به جایی که می خواهد نمی رسد و پشیمان می شود.

شما درکنسرت های خود از موسیقی های امروزی انتقاد می کنید نظرتان درباره این موسیقی ها چیست؟

به طور کلی اهالی موسیقی باید فرهنگ سازی کنند و ذات موسیقی آذربایجان مردم داری است. موسیقی آذری برگرفته از موسیقی عاشیق ها است و عاشیق ها همیشه مردم دار بودند و به آنها اهمیت می دادند.به نظر من اهالی موسیقی وظیفه دارند موسیقی درست را به گوش مردم برسانند و من هیچ وقت معتقد نیستم که کار آنها اشتباه است بلکه معتقدم این نوع موسیقی بیشتر مورد توجه جوانان است اما یک سری آهنگ ها هستند که خواننده ها خودشان را به بیراهه زده اند و حرف های نادرستی را می خوانند که باعث می شود ورد زبان جوانان و کودکان شود به همین دلیل این قطعات ما را از مسیر اصلی موسیقی ایرانی دور می کند پس در نتیجه من با کلمات رکیک در موسیقی مخالف هستم و همیشه این مخالفت را اعلام می کنم.

آینده موسیقی را چطور می بینید؟

من به آینده موسیقی امیدوار هستم زیرا از نظر فرهنگ و موسیقی رو به پیشرفت هستیم. جوانان خوبی در این عرصه فعالیت می کنند و فقط صدا و سیما باید از موسیقی حمایت کند. همچنین مشکلاتی در تولید و نشر موسیقی وجود دارد که بهتر است این مشکلات برطرف شود. در عرصه های موسیقی پاپ و سنتی هنرمندان توانایی ظهور کردند که می توانند شکوفایی موسیقی را رقم بزنند.

عکس رحیم شهریاری

0

بیوگرافی ادل

بیوگرافی ادل

ادل لوری بلو ادکینز (به انگلیسی: Adele Laurie Blue Adkins)(زاده 5 مه 1988)که بیشتر با لقب هنری اش اِدِل شناخته می‌شود، خواننده و ترانه نویس بریتانیایی است.

نام اصلی: ادل لوری بلو ادکینز

زادروز: 5 مه 1988

اهل کشور: بریتانیایی

سبک‌ها: سول، بلوز، پاپ

کار(ها): وکال

ساز(ها): گیتار و پیانو

مدت کار: 2006 – تاکنون

وبگاه: www.adele.tv

شهرت
شهرت جهانی وی بیشتر به دومین آلبوم استودیویی‌اش با نام «21» که در 21 ژانویه 2011 منتشر شد برمی‌گردد.این البوم حدود 30 میلیون در سرتاسر جهان فروخته شده است. این آلبوم رکورد طولانی‌ترین مدت صدرنشینی در جدول پرفروش ترین آلبوم‌های موسیقی در بریتانیا را در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت کرد. همچنین او موفق به کسب جایزه گلدن گلوب و جایزه اسکار برای ترانه اسکای‌فال در فیلم اسکای‌فال شد. تخمین زده میشه که حدود 40 میلیون از البوم های ادل و بیش از 50 میلیون از تک اهنگ های او در سرتاسر جهان فروخته شده است.در سال 2014 سومین البوم استدیویی ادل به نام 25 منتشر خواهد شد.ادل در سن 25 سالگی این البوم رو ضبط کرده است.او همچنین موفق به دریافت 10 جایزه گرمی و 4 بریت اواردز شده است.

حرفه
2008 تا 2010: آلبوم 19 و موفقیت‌های تجاری

در سال 2008 آلبوم «19» توسط ادل منتشر شد. این آلبوم از آنجا که ادل آن را در 19 سالگی‌اش ضبط کرد، 19 نام گرفت. 19 اولین آلبوم استودیویی ادل است. این آلبوم در سال 2011، با آن که هنوز 3 سال از انتشار می‌گذشت، چهارمین آلبوم پرفروش سال 2011 در بریتانیا شد.

ادل در نوزده سالگی براثر بیماری خون ریزی تارهای صوتی عمل‌های متعددی انجام داد که در نتیجه تعدادی از کنسرت هایش نیز لغو گردید؛ اما او از طرفداران خود عذرخواهی کرد و قول داد پس از بهبود کامل دوباره کنسرت‌هایش را بر‌گزار کند.

2010 تا اکنون: آلبوم 21 و رکوردها
ادل در 24 ژانویه 2011 آلبوم «21» را منتشر کرد، که 18 هفته نخستین آلبوم پرفروش بریتانیا (هرگز زنی در تاریخ موسیقی بریتانیا به چنین رکوردی دست نیافته است)و 13 هفته پرفروش ترین آلبوم ایالات متحده بود. آلبوم 21 در 24 کشور جهان در رتبه نخست جدول آلبوم‌های پرفروش بوده و در مجموع 13 میلیون نسخه از آن به فروش رفته است. این آلبوم با فروش 3 میلیون و 800 هزار نسخه، پرفروش ترین آلبوم سال 2011 در بریتانیا است.

ادل در 54اُمین مراسم جایزه گرمی که در سال 2012 بر‌گزار شد، برنده 6 جایزه شد که جایزه‌های «آلبوم سال»، «ضبط سال» و «ترانه سال» از جمله آن بود. به این ترتیب، ادل دومین زن تاریخ است که توانسته در یک شب، تعداد 6 جایزه گرمی را برنده شود. همچنین او در سال 2009 برنده جایزه «بهترین هنرمند جدید» از همین مراسم شده بود. به همین دلیل او سومین هنرمندی است که موفق شده در طول دوران هنریش، 4 جایزه بزرگ مراسم گرمی را برنده شود. ادل ریمیکسی با نام”به آتش کشیدن آهنگ عاشقانه”دارد.او و سلنا گومز باهم این آواز را خوانده اند که ترانه ی “تو را مانند یک آهنگ عاشقانه دوست دارم”سلنا گومز و ترانه ی”به آتش کشیدن باران”ادل است.

نقدها
منتقد روزنامه گاردین معتقد است که اگر سال‌های سال بعد، روزی در ماشین‌تان پشت چراغ قرمز ایستاده باشید و رادیو به ناگهان آهنگی از ادل پخش کند، شما با تمام وجود به این سال‌ها، سال‌هایی که ادل در آن‌ها از خوانندگان مشهور به شمار می‌رود، پرتاب خواهید شد. مهسا پاکزاد روزنامه‌نگار، توضیح می‌دهد که این گفته روزنامه گاردین «به آن معناست که چیزی از روح زمانه را می‌توان در صدای ادل پیدا کرد. ادل خواننده‌ای جوان است، هم نسل دیگر ستاره‌های این روزهای دنیای موسیقی اما ربط چندانی به آن‌ها ندارد. موهایش شبیه موهای زنان دهه‌های دور است و اندام و لباس‌هایش هم ربطی ندارد به آن چه این روزها از ستاره‌ها انتظار می‌رود».

آلبوم های استودیویی
19 (2008)؛ این آلبوم در 19 سالگی‌اش ضبط شد.

تک‌آهنگ‌ها:درخشش شهر، دنبال کردن پیاده‌روها، شانه سرد، کاری کنم که عشقم را احساس کنی

21 (2011)؛ این آلبوم در 21 سالگی‌اش ضبط شد.

تک‌آهنگ‌ها:غوطه‌ور در ژرفا، کسی شبیه تو، به آتش کشاندن باران، شایعه شده‌است

25 (2014)؛ این آلبوم در 25 سالگی‌اش ضبط شد.

زندگی شخصی
در ژانویه 2012 گزارش شد ادل رابطه عاشقانه‌ای را با سایمن کُنِکی، کارافرین خیریه شروع کرده است. ادل در ژوئن 2012 اعلام کرد او و سایمن منتظر تولد فرزندشان هستند. او در 19 اکتبر 2012 پسرشان که فرزند اول او و فرزند دوم سایمن بود را به دنیا آورد.

ادل از لحاظ سیاسی حامی حزب کارگر است.

عکس فرزند

0

بیوگرافی بهرام شفیع

بیوگرافی بهرام شفیع

بهرام شفیع (زاده ی 1335، تهران) گزارشگر، مجری و مدیر ورزشی اهل ایران است. نام و چهره ی او با برنامه هفتگی ورزش و مردم که از دهه شصت به این سو از شبکه یک تلویزیون ایران پخش می‌شود، گره خورده است. شفیع همچنین ریاست فدراسیون هاکی ایران را از سال 1384 بر عهده دارد.

زادروز: 1335

محل زندگی: تهران

ملیت: ایرانی

نقش‌های برجسته: اجرای ورزش و مردم

مذهب: شیعه

فرزندان: امیراقبال

زندگی‌

بهرام شفیع در سال 1335 در محله ی پامنار تهران به دنیا آمد. پدر وی کارمند وزارت اقتصاد و دارایی است. دوران ابتدایی را به مدرسه ی برزویه رفت و دوران متوسطه را در دبیرستان علوی تهران گذراند.

وی دارای مدرک کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه تهران و مدرک دوره ی ارشد تهیه‌کنندگی و گزارشگری از اتحادیه رادیو تلویزیونی آسیا و اقیانوسیه (ABU)است.

وی از زمان جوانی به گزارشگری علاقه داشت و در دبیرستان و دانشگاه علاوه بر بازی فوتبال به گزارشگری نیز می‌پرداخت و در دوران جوانی بازیکن تیم فوتبال قصر یخ تهران بود.

پس از انقلاب همکاری خود را با سازمان صدا و سیما آغاز کرد و با شرکت در آزمون صدا و سیما در سال 1361 به استخدام رسمی این سازمان درآمد. وی جزو نخستین نسل برنامه‌سازان ورزشی بعد از انقلاب در تلویزیون است.

فعالیت تلویزیونی

ورزش و مردم

وی پس از مدت اندکی از ورود به صدا و سیما همکاری خود را با برنامه ورزش و مردم آغاز کرد و از سال 1364 پس از ممنوع التصویر شدن مجید وارث بنیانگذار برنامه ورزش و مردم اجرای برنامه را برعهده گرفت که تاکنون نیز ادامه دارد. وی هم‌اکنون علاوه بر اجرای برنامه تهیه‌کنندگی آن را نیز انجام می‌دهد.

گزارشگری

وی از همان ابتدا گزارشگری مسابقات فوتبال را نیز انجام می‌داد اما با ورود گزارشگران جدید در دهه ی 70 به تدریج از این فعالیت خود کاست و چند سال قبل با گزارش بازی ایران و کره شمالی برای همیشه آن را کنار گذاشت.

دیگر برنامه‌ها

شفیع هم‌چنین به مناسبت‌های گوناگون ورزشی مانند المپیک و جام جهانی، ویژه برنامه هایی را تهیه می‌کند.

ریاست فدراسیون

از سال 1384 ریاست فدراسیون هاکی ایران را برعهده گرفت و در این مدت تیم ملی هاکی داخل سالن ایران دو بار قهرمانی آسیا را به دست آورده‌است. وی در آذر ماه 1388 با رای‌گیری دوباره در این سمت ابقا شد.

بستری شدن در بیمارستان

او در روز چهارشنبه مورخه 26/4/92 با دست دادن حمله قلبی در بیمارستان خاتم الانبیا تهران بستری شد.